کوئین مافیا پارت31
سوار ماشین شدیم
کوک: یااااا چقد بازیگر خوبی هستی تو
هانا: معلومه من تو همه چی خوبم
کوک: واقعا یلحضه فک کردم دوس دخترمی
هانا: ما اینیم
ویو شب
داشتیم با کوک گیم میزدیم که زنگ خونه خورد اجوما درو باز کرد نامی بود
نامی: سلام بچه ها
هانا کوک: سلام
نامی: اجوما من گرسنمه🥺
اجوما: قربونت بشم لباساتو عوض کن شام حاظره
کوک: یاااااا انصاف نیست تقلب کردی
هانا: دقیقا من کجا تقلب کردم
کوک: حواسمو پرت کردی
هانا: تو هودت حواست پرته به من چه
کوک: عه خسته شدم چشام درد میکنه4ساعته داریم بازی میکنیم
هانا: اییی ارع چشامنم خیلی درد میکنه، راستی بیا بعد شام یه فیلم خوب ببینیم
کوک: راس میگی، چه ژانری
هانا: امممم ترسناک چطوره
نامی: نهههههه ترسناک نه
هانا: میترسی؟
نامی: نه اصلا فقط شماها هنو بچه این
کوک: یادمه وقتی بچه بودیم همیشه وقتی ما میخواستیم فیلم ترسناک نگا کنیم نمیزاشتی کمدی یا عاشقانه میزاشتی
هانا: اره میبینی چقد بهمون ظلم شده
نامی: اخه شما بچه بودین شب خواب میدیدین
کوک: باشه حالا که نمیترسی فیلم ترسناک یااکشن نگا میکنیم
هانا: اتفاقا من یه فیلم اکشن خوب میشناسم
نامی: اخه تا وقتی فیلم عاشقانه، کمدی، هست چرا ترسناک یا اکشن ببینیم
اجوما: بسه دیگه بچه ها، شام حاظره
رفتیم نشستیم سرمیز که نامی گف
نامی: عا نزدیک بود یادم بره کوک و هانا فردا عکسبرداری دارین و اینکه مینسو هم میاد(شرکت بابای هانا و بابای کوک چون شریکن نامی ادارشون میکنه)(مامان مینسو دوست دور مامان هانا و کوکه و همیشه مامان کوک رو تو رودربایستی میندازه که دخترش بعنوان مدل تو شرکت کار کنه ولی چون مینسو بدنش فرم خوبی نداره فقط تبلیغ هایی که اصلا مهم نیستن بهش میدن تاحالا هم فقط1یا2 تبلیغ بازی کرده و مث هانا و کوک معروف نیس)
کوک: خوبه دیگه کاری به کارم نداره
هانا: اتفاقا این مینسویی که من میشناسم به این راحتی ول کن نیس
نامی: موافقم
شام خوردیم اجوما هم سفره رو جمع کرد خونه
رو مرتب کرد بعدم رف خونش
ویو ساعت12
منو کوک هم فیلم کلبه وحشت رو دانلود کردیم خوراکی اووردیم نامی بزور قبول کرد ببینیم نامی پیش من نشسته بود فیلم شروع شد یه صحنه داش که جن میومد بیرون یدفعه نامی چنان دادی زد که منو کوک گوشامونو گرفتیم
هانا: خب برادر من اگه میترسی نگا نکن😂
کوک: کر شدیم😂
نامی: اخه ببینید چجوری اومد بیرون
هانا: مثلا الان نمیترسی؟ 😂
نامی: نه من مرد شجاعیم
کوک: معلومه
نامی: درددددد
دوباره مشغول نگا کردن شدیم
2ساعت و نیم بعد
تو هر سکانس نامجون میپرید بغل من یا داد میزد
اخرای فیلم بود که دختره یه جن که شبیه خودش بود رو با اره برقی از وسط نصف کرد نامحون پرید بغلم یه دادبلند کشیدمحکم بغلم کرده بود
هانا: حرومزاده نصفم کردی😂
نامی:توله های عوضی اخه این چیه شما دانلود کردین
کوک: خب ب ما چه تو میترسی😂
نامی: کوک امشب میخوام پیشت بخوابم
هانا: واسه چی میترسی🤣(منو کوک پخش زمین شدیم فقط داشتیم به قیافه ی نامی میخندیدیم)
10دقیقه بعد
هانا: اییی دلم خدا قیافشو نگا اخه😂
کوک: هیونگ بخدا خیلی کیوت شدی😂
نامی: 😡
یواش منو کوک نامی حواس نبود رفتیم از پشت زدیم به شونش که پرید هوا یه جیغ بلند کشید وقتی مارو درد
نامی: پس منو میترسونین توله ها؟
کوک: بدو هانا وگرنه زنده نمیمونیم
هانا: موافقم بریم
نامی: هی هی کجا میرین مگه دستم بهتون نرسه
1ساعت داشتیم دور مبلا میچرخیدیم نامی دنبالمون بود میرفتیم رو مبلا بالش سمت هم پرت میکردیم
نامی: وایسین کاریتون ندارم(نفس نفس)
کوک: اره مث اون روزی که ترسوندیمت همینو گفتی ولی یه جوری گوشمونو کشیدی که تا 1هفته از دردش خابمون نبرد(نفس نفس)
هانا: گوش من هنوزم درد میکنه(نفس نفس)
نامی: الان کاریتون ندارم بخدا بیاین
ماهم وایسادیم که یدفعه
کوک: یااااا چقد بازیگر خوبی هستی تو
هانا: معلومه من تو همه چی خوبم
کوک: واقعا یلحضه فک کردم دوس دخترمی
هانا: ما اینیم
ویو شب
داشتیم با کوک گیم میزدیم که زنگ خونه خورد اجوما درو باز کرد نامی بود
نامی: سلام بچه ها
هانا کوک: سلام
نامی: اجوما من گرسنمه🥺
اجوما: قربونت بشم لباساتو عوض کن شام حاظره
کوک: یاااااا انصاف نیست تقلب کردی
هانا: دقیقا من کجا تقلب کردم
کوک: حواسمو پرت کردی
هانا: تو هودت حواست پرته به من چه
کوک: عه خسته شدم چشام درد میکنه4ساعته داریم بازی میکنیم
هانا: اییی ارع چشامنم خیلی درد میکنه، راستی بیا بعد شام یه فیلم خوب ببینیم
کوک: راس میگی، چه ژانری
هانا: امممم ترسناک چطوره
نامی: نهههههه ترسناک نه
هانا: میترسی؟
نامی: نه اصلا فقط شماها هنو بچه این
کوک: یادمه وقتی بچه بودیم همیشه وقتی ما میخواستیم فیلم ترسناک نگا کنیم نمیزاشتی کمدی یا عاشقانه میزاشتی
هانا: اره میبینی چقد بهمون ظلم شده
نامی: اخه شما بچه بودین شب خواب میدیدین
کوک: باشه حالا که نمیترسی فیلم ترسناک یااکشن نگا میکنیم
هانا: اتفاقا من یه فیلم اکشن خوب میشناسم
نامی: اخه تا وقتی فیلم عاشقانه، کمدی، هست چرا ترسناک یا اکشن ببینیم
اجوما: بسه دیگه بچه ها، شام حاظره
رفتیم نشستیم سرمیز که نامی گف
نامی: عا نزدیک بود یادم بره کوک و هانا فردا عکسبرداری دارین و اینکه مینسو هم میاد(شرکت بابای هانا و بابای کوک چون شریکن نامی ادارشون میکنه)(مامان مینسو دوست دور مامان هانا و کوکه و همیشه مامان کوک رو تو رودربایستی میندازه که دخترش بعنوان مدل تو شرکت کار کنه ولی چون مینسو بدنش فرم خوبی نداره فقط تبلیغ هایی که اصلا مهم نیستن بهش میدن تاحالا هم فقط1یا2 تبلیغ بازی کرده و مث هانا و کوک معروف نیس)
کوک: خوبه دیگه کاری به کارم نداره
هانا: اتفاقا این مینسویی که من میشناسم به این راحتی ول کن نیس
نامی: موافقم
شام خوردیم اجوما هم سفره رو جمع کرد خونه
رو مرتب کرد بعدم رف خونش
ویو ساعت12
منو کوک هم فیلم کلبه وحشت رو دانلود کردیم خوراکی اووردیم نامی بزور قبول کرد ببینیم نامی پیش من نشسته بود فیلم شروع شد یه صحنه داش که جن میومد بیرون یدفعه نامی چنان دادی زد که منو کوک گوشامونو گرفتیم
هانا: خب برادر من اگه میترسی نگا نکن😂
کوک: کر شدیم😂
نامی: اخه ببینید چجوری اومد بیرون
هانا: مثلا الان نمیترسی؟ 😂
نامی: نه من مرد شجاعیم
کوک: معلومه
نامی: درددددد
دوباره مشغول نگا کردن شدیم
2ساعت و نیم بعد
تو هر سکانس نامجون میپرید بغل من یا داد میزد
اخرای فیلم بود که دختره یه جن که شبیه خودش بود رو با اره برقی از وسط نصف کرد نامحون پرید بغلم یه دادبلند کشیدمحکم بغلم کرده بود
هانا: حرومزاده نصفم کردی😂
نامی:توله های عوضی اخه این چیه شما دانلود کردین
کوک: خب ب ما چه تو میترسی😂
نامی: کوک امشب میخوام پیشت بخوابم
هانا: واسه چی میترسی🤣(منو کوک پخش زمین شدیم فقط داشتیم به قیافه ی نامی میخندیدیم)
10دقیقه بعد
هانا: اییی دلم خدا قیافشو نگا اخه😂
کوک: هیونگ بخدا خیلی کیوت شدی😂
نامی: 😡
یواش منو کوک نامی حواس نبود رفتیم از پشت زدیم به شونش که پرید هوا یه جیغ بلند کشید وقتی مارو درد
نامی: پس منو میترسونین توله ها؟
کوک: بدو هانا وگرنه زنده نمیمونیم
هانا: موافقم بریم
نامی: هی هی کجا میرین مگه دستم بهتون نرسه
1ساعت داشتیم دور مبلا میچرخیدیم نامی دنبالمون بود میرفتیم رو مبلا بالش سمت هم پرت میکردیم
نامی: وایسین کاریتون ندارم(نفس نفس)
کوک: اره مث اون روزی که ترسوندیمت همینو گفتی ولی یه جوری گوشمونو کشیدی که تا 1هفته از دردش خابمون نبرد(نفس نفس)
هانا: گوش من هنوزم درد میکنه(نفس نفس)
نامی: الان کاریتون ندارم بخدا بیاین
ماهم وایسادیم که یدفعه
۱۱.۳k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.