فیک عشق در خطر است پارت ۲۹
نامجون: بریم گایز تا بیشتر از این راز ها فاش نشده و اعصاب بقیه ی خورد نشد
لیا: همه ی اومدند جک اون عوضی معلوم نیست کجاست داره نقش برامون میکشه و این که میا خانوم من سمت اون پیری نمیرم فهمیدی؟
میا: لیا بسه یک اینکه لباس که خریده بودند نپوشیدی دوم اون پدر بزرگ ات هست بسه خب امشب خراب نکن بریم داداشات اونجان
پدر بزرگ: اهم اهم خوش اومدید به همه ی مهمون های عزیز بعد چند سال نوه های عزیزم یعنی باند فرشتگان مرگ از لندن به کره برگشتند و امروز خواستم معرفی شون کنم خب رئیس. باند فرشتگان مرگ کیم لیا بیا روی صحنه
لیا: هوف جون وو میدونی خیلی بدم میاد از این رفتارای پدر بزرگ سلام به همه بله همینطور. که پدر گفت بعده چندسال برگشتیم تا با دشمن هامون روبه رو بشیم و دسته راستم کیم میا بیا روی صحنه (پوزخند)
میا: سلام به همگی از دیدتون خوشبتم خب کیم جون وو پسر عموی ما و بهترین شکنجه گر
کیم ته هیون پسر. عموی ما و. بهترین هکر
کیم سوآ دختر. عموی ما و. بهترین قاتل
کیم مین هی دختر عموی ما بهترین دکتر باند
کیم هانا دختر عموی ما و بهترین تیر انداز
کیم یونا دختر عموی ما و بهترین بازیگر. باند
کیم جنی دختر عموی ما و بهترین قمرباز
کیم رزی دختر عموی ما و بهترین دسته چپ من
کیم. جیسـو دختر عموی ما و بهترین دست راسته من
کیم لیسا دختر عموی ما و بهترین عذاب دهده
کیم. میسو دختر عموی ما و بهترین دزد باند هستند همه ی پسرا و. دخترا توی. کل باند جهان تک. هستند
جیمین: هه دیدی ته اون شما رو آدم حساب نکردند مگر. لیا اسمتون می. گفت (آروم)
لیا: اهم ببخشید ما دو تا دستیار تازه و جدید داریم خواشتم باهاتون آشناتون کنم لطفا بفرماید کیم تهیونگ و جئون جونگ کوک.
کوک: هه دیدی جیمین چی شده شکه شدی اشکالی نداره بریم ته
تهیونگ: خیلی خوشبتم
کوک: اهم منم
پدر بزرگ: از مهمونی تون لذت ببرید لیا بیا ببینم
لیا: هوم چی شده باز
پدر بزرگ: تو با چه اجازه ای این رو آوردی توی باندت
لیا: یک به تو چه باند خودمه هر کی دوست داشتم راه میدم دوم پیری به توچه
لیا: همه ی اومدند جک اون عوضی معلوم نیست کجاست داره نقش برامون میکشه و این که میا خانوم من سمت اون پیری نمیرم فهمیدی؟
میا: لیا بسه یک اینکه لباس که خریده بودند نپوشیدی دوم اون پدر بزرگ ات هست بسه خب امشب خراب نکن بریم داداشات اونجان
پدر بزرگ: اهم اهم خوش اومدید به همه ی مهمون های عزیز بعد چند سال نوه های عزیزم یعنی باند فرشتگان مرگ از لندن به کره برگشتند و امروز خواستم معرفی شون کنم خب رئیس. باند فرشتگان مرگ کیم لیا بیا روی صحنه
لیا: هوف جون وو میدونی خیلی بدم میاد از این رفتارای پدر بزرگ سلام به همه بله همینطور. که پدر گفت بعده چندسال برگشتیم تا با دشمن هامون روبه رو بشیم و دسته راستم کیم میا بیا روی صحنه (پوزخند)
میا: سلام به همگی از دیدتون خوشبتم خب کیم جون وو پسر عموی ما و بهترین شکنجه گر
کیم ته هیون پسر. عموی ما و. بهترین هکر
کیم سوآ دختر. عموی ما و. بهترین قاتل
کیم مین هی دختر عموی ما بهترین دکتر باند
کیم هانا دختر عموی ما و بهترین تیر انداز
کیم یونا دختر عموی ما و بهترین بازیگر. باند
کیم جنی دختر عموی ما و بهترین قمرباز
کیم رزی دختر عموی ما و بهترین دسته چپ من
کیم. جیسـو دختر عموی ما و بهترین دست راسته من
کیم لیسا دختر عموی ما و بهترین عذاب دهده
کیم. میسو دختر عموی ما و بهترین دزد باند هستند همه ی پسرا و. دخترا توی. کل باند جهان تک. هستند
جیمین: هه دیدی ته اون شما رو آدم حساب نکردند مگر. لیا اسمتون می. گفت (آروم)
لیا: اهم ببخشید ما دو تا دستیار تازه و جدید داریم خواشتم باهاتون آشناتون کنم لطفا بفرماید کیم تهیونگ و جئون جونگ کوک.
کوک: هه دیدی جیمین چی شده شکه شدی اشکالی نداره بریم ته
تهیونگ: خیلی خوشبتم
کوک: اهم منم
پدر بزرگ: از مهمونی تون لذت ببرید لیا بیا ببینم
لیا: هوم چی شده باز
پدر بزرگ: تو با چه اجازه ای این رو آوردی توی باندت
لیا: یک به تو چه باند خودمه هر کی دوست داشتم راه میدم دوم پیری به توچه
۵.۲k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.