گردنبند جادویی قسمت ۷
همینجور نشسته بودم و فیلم میدیدم که گوشیم زنگ خورد .
مکالمه
+ الو ....!
× الو
+ ملیس تویی ؟
× اره منم
+ شماره م رو از کجا آوردی
× از کتاب خونه مدرسه
+ آها کارم داشتی ؟
× نه فقط میخواستم مطمئن شم که خودتی
[ از پشت تلفن صدای جیغ اومد ]:
+ اون چه صدایی بود ؟ ( یکم ترسیده )
× صدا ؟ من که صدایی نشنیدم !( داره وانمود میکنه همه چیز خوبه در صورتی که واقعا صدا از اونجا بود )
+اوکی بای من باید برم کار دارم
× باشه میبینمت
ویو ملیس :
مگه نگفتم خفه شو صدات در نیاد هاااا ( داد )
& ب... ب . ببخشید
[ ملیس داره دختره رو شکنجه میده و میخواد از خون اون استفاده کنه ]
& اخخخخخخ ( جیغ )
[ ملیس روی پای دختره میله ی داغ گذاشته ]
× عجیبه برام چرا نمیمیری
& من گفتم بهت هرچی بهم آسیب بزنی بدتر خودت آسیب میبینی ( با گریه )
× تو گفتی منم باور کردم
ویو یونا : گرفتم خوابیدم خیلی خسته بودم.
مکالمه
+ الو ....!
× الو
+ ملیس تویی ؟
× اره منم
+ شماره م رو از کجا آوردی
× از کتاب خونه مدرسه
+ آها کارم داشتی ؟
× نه فقط میخواستم مطمئن شم که خودتی
[ از پشت تلفن صدای جیغ اومد ]:
+ اون چه صدایی بود ؟ ( یکم ترسیده )
× صدا ؟ من که صدایی نشنیدم !( داره وانمود میکنه همه چیز خوبه در صورتی که واقعا صدا از اونجا بود )
+اوکی بای من باید برم کار دارم
× باشه میبینمت
ویو ملیس :
مگه نگفتم خفه شو صدات در نیاد هاااا ( داد )
& ب... ب . ببخشید
[ ملیس داره دختره رو شکنجه میده و میخواد از خون اون استفاده کنه ]
& اخخخخخخ ( جیغ )
[ ملیس روی پای دختره میله ی داغ گذاشته ]
× عجیبه برام چرا نمیمیری
& من گفتم بهت هرچی بهم آسیب بزنی بدتر خودت آسیب میبینی ( با گریه )
× تو گفتی منم باور کردم
ویو یونا : گرفتم خوابیدم خیلی خسته بودم.
۳.۶k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.