چرا زود تر پیداش نکردم

چرا زود تر پیداش نکردم
پارت ۸
از ویو ات
دهنم باز مونده بود
که کوک درو بست
گفت ات ببخشید این حرف ها رو زدم میخواستم این زنیکه بی حیا رو‌ بندازم بیرون
گفتم هااا من باید برم پیش سون بای
گفت هوم بای
رفتم خونه که سون پرید گفت چرا آنقدر دیر کردی مردم از گرسنه گی
گفتم سوننننننننننن با جیغ
گفت درد باز چته مگه نگفتم جیغ نزن
گفتم سون من خیلی خوش شانسم
گفت چطور اول وایسا این همه وقت به کوک چی گفتی الان 20 دقیقست
از اول ماجرا براش تعریف کردم
گفت هوم
گفتم همیننننن
گفت چی بگم خودش گفت دلیلش چی بود که این حرف رو زد
گفتم هوم راس میگی ولی من بیشتر نزدیکش میشم ( عجب منحرف این )
گفت هیییی
گفتم راستی اون زنیکه کیه
گفت چی زنیکه کیه
گفتم همون که کوک... حرف رو قط کرد
گفت هااا اون زن کوک بزار جریان رو برات بگم خب میدونی اونا اجباری ازدواج کردن بعد هیچ علاقه ایی نداشتن به هم
بعد کوک یه روز میره خونه ی بردارش میبینه که دختره داره خیانت میکنه بعد کوک هم یه دلیل داشت رفت فیلم گرفت
و اونو برای مدرک گرفت ............