طعم شهرت
#طعم_شهرت
PT.۹(آخر)
دستشو انداخت زیر پام و براید استایل بغلم کردو برد تو اتاق خودش
و انداختتم رو تخت
_میدونی؟به خودم قول دادم برگشتم باید یجوری بف*اکت بدم که کل دنیا بفهمن تو مال منی
+هیو..هیونجین چیکار میکنی؟! ول کن
خودمم دلم نمیخاست تمومش کنه میخواستم کارشو انجام بده
لباساشو دراورد و لباسمو تو تنم پاره کرد
لباشو رو لبم گذاشت و وحشیانه میبوسید
مک های دردناکی رو گردنمو و ترقوه هام میزاشت
باسی*نه هام ور میرفت و باعث میشد بیشتر تحر*یک شم
د*یک سفت شدشو رو شکمم حس کردم
اروم وار*دم کرد و ض*ربه میزد
+اوم درد داره
_میدونم بیب میدونم
+اهه
_خیلی خوبه
ضرب*ه هاش شدت گرفت و منم مثل مار میچرخیدم
که با حس کردن گرمی داخل بدنم فهمیدم توم خالی کرده بود ولی من هنو تموم نکرده بودم
زیر دلم بابت همین موضوع خیلی درد گرفته بود که به گریه کردن افتادم
_بیب خوبی؟!
+آیی من هنوز ار*ضا نشدممم
یه انگشتشو وارد*م کرد و اروم به نقطه ی حساسم ضربه میزد حرکات دستشو تند تر کرد که خالی شدم(من بچه خوبیم)
دستمالو برداشت و پاکم کرد و خودشم افتاد بغلم
صدای نفس زدناش بغل گوشم داشت دیوونم میکرد
_اومم بیب خیلی دوست دارم
+منم ددی
بوسه ای رو سرم زد و خوابیدیم
و تاآخر عمر به خوبید خوشی زندگی کردیم
خوب این فیکم تموم شد خوشتون اومد ازش؟؟
پایان پارت ۹🦮
PT.۹(آخر)
دستشو انداخت زیر پام و براید استایل بغلم کردو برد تو اتاق خودش
و انداختتم رو تخت
_میدونی؟به خودم قول دادم برگشتم باید یجوری بف*اکت بدم که کل دنیا بفهمن تو مال منی
+هیو..هیونجین چیکار میکنی؟! ول کن
خودمم دلم نمیخاست تمومش کنه میخواستم کارشو انجام بده
لباساشو دراورد و لباسمو تو تنم پاره کرد
لباشو رو لبم گذاشت و وحشیانه میبوسید
مک های دردناکی رو گردنمو و ترقوه هام میزاشت
باسی*نه هام ور میرفت و باعث میشد بیشتر تحر*یک شم
د*یک سفت شدشو رو شکمم حس کردم
اروم وار*دم کرد و ض*ربه میزد
+اوم درد داره
_میدونم بیب میدونم
+اهه
_خیلی خوبه
ضرب*ه هاش شدت گرفت و منم مثل مار میچرخیدم
که با حس کردن گرمی داخل بدنم فهمیدم توم خالی کرده بود ولی من هنو تموم نکرده بودم
زیر دلم بابت همین موضوع خیلی درد گرفته بود که به گریه کردن افتادم
_بیب خوبی؟!
+آیی من هنوز ار*ضا نشدممم
یه انگشتشو وارد*م کرد و اروم به نقطه ی حساسم ضربه میزد حرکات دستشو تند تر کرد که خالی شدم(من بچه خوبیم)
دستمالو برداشت و پاکم کرد و خودشم افتاد بغلم
صدای نفس زدناش بغل گوشم داشت دیوونم میکرد
_اومم بیب خیلی دوست دارم
+منم ددی
بوسه ای رو سرم زد و خوابیدیم
و تاآخر عمر به خوبید خوشی زندگی کردیم
خوب این فیکم تموم شد خوشتون اومد ازش؟؟
پایان پارت ۹🦮
۵.۹k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.