mosio part ⑩
مامان قشنگگگ ذوق کرده بود
مامان=سوووووستلخهاس شما به بوستون برسین مذاحمتون نمیشمممم
مامان در و بست
منو ته ته قشنگ هنگ کرده بودیم
ا/ت=وات ده فاک...
نفسای گرمه تهیونگ و حس میکردم
همچنین صدای قلبش
تهیونگ نشست رو زمین و منم نشستم
ولی رو زمین نبود...
نرم بود...
رو پاهاش نشسته بودم
الان چه غلطی باید میکردم
با سفت شدنه یچیزی زیرم بدنم لرزید و پاشدم
تهیونگ سرخ شد و پاشد
تهیونگ=ب.ببخشید!
ا/ت=ن.نه من بدجا نشسته بودم...
تهیونگ نگام میکرد
هی نزدیکم میشد و منم میرفتم عقب
رسیدم به دیوار
تکیه دادم به دیوار
تهیونگ دوباره صورتش و نزدیکه صورتم کرد
لبامون خیلی نزدیک بود بهم
pv teahyung
نفساش که به لبام میخورد میتونست کامل منو از هوش و حواس بندازه
من میخواستم بیشتر از نزدیک بودنه لبامون باشه
کمرش و محکم گرفتم
چقد باریک بود...
تماسه بدنش با بدنم خیلی دیوونم میکرد
ضربانه قلبم بالا و بالا تر میرفت
تو گوشام فقط صدای ضربانم بود
الان باید ببوسمش؟
لبام و با زبونم خیس کردم
اروم لبام و به لباش چسبوندم
محکم گرفتمش
از همون روزه اول...
از همون اولم میدونستم اون فرق داشت
pv y/n
اون چیکار مکنه...
نه نه نه نه نه نه
تهیونگ و هل و دادم
ا/ت=چیکار میکنی....
تهیونگ=من فقط فک کردم کهـــ
ا/ت=فک کردمی خوشم اومده؟
تهیونگ=اره...
لبخند زدم و نزدیکش شدم و بوسیدمش
مامان=سوووووستلخهاس شما به بوستون برسین مذاحمتون نمیشمممم
مامان در و بست
منو ته ته قشنگ هنگ کرده بودیم
ا/ت=وات ده فاک...
نفسای گرمه تهیونگ و حس میکردم
همچنین صدای قلبش
تهیونگ نشست رو زمین و منم نشستم
ولی رو زمین نبود...
نرم بود...
رو پاهاش نشسته بودم
الان چه غلطی باید میکردم
با سفت شدنه یچیزی زیرم بدنم لرزید و پاشدم
تهیونگ سرخ شد و پاشد
تهیونگ=ب.ببخشید!
ا/ت=ن.نه من بدجا نشسته بودم...
تهیونگ نگام میکرد
هی نزدیکم میشد و منم میرفتم عقب
رسیدم به دیوار
تکیه دادم به دیوار
تهیونگ دوباره صورتش و نزدیکه صورتم کرد
لبامون خیلی نزدیک بود بهم
pv teahyung
نفساش که به لبام میخورد میتونست کامل منو از هوش و حواس بندازه
من میخواستم بیشتر از نزدیک بودنه لبامون باشه
کمرش و محکم گرفتم
چقد باریک بود...
تماسه بدنش با بدنم خیلی دیوونم میکرد
ضربانه قلبم بالا و بالا تر میرفت
تو گوشام فقط صدای ضربانم بود
الان باید ببوسمش؟
لبام و با زبونم خیس کردم
اروم لبام و به لباش چسبوندم
محکم گرفتمش
از همون روزه اول...
از همون اولم میدونستم اون فرق داشت
pv y/n
اون چیکار مکنه...
نه نه نه نه نه نه
تهیونگ و هل و دادم
ا/ت=چیکار میکنی....
تهیونگ=من فقط فک کردم کهـــ
ا/ت=فک کردمی خوشم اومده؟
تهیونگ=اره...
لبخند زدم و نزدیکش شدم و بوسیدمش
۳۷.۲k
۰۶ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.