رمان پارت 12

حامی:الو سلام خوب هستی؟
خدمتکار:سلام بله بفرمایین
حامی:من واسه خونم خدمتکار میخواستم
مامان شماره شما رو داد و من دو خدمتکار میخوام
خدمتکار:اها بله من و خواهر
حالا واسه چکاری و چه مدت زمانی میخواین
حامی:من واسه تمز کردن خونم میخوام هر هفت جمعه وقتب بیکارم میاین و تمیر میکنین اوکیه؟
خدمتکار :بله اوکی هزینه هر روز منو خواهرم
میشه 500 هزار راضی هستین؟
حامی:بله مشکلی نیست خواستین بیشتر هم میدم
فقط عالی تمیز کنین من حساسم
خدمتکار:چشم حتما امر دیگه ای ندارید؟
حامی:نه ممنون فقط امروز میاین یا هفته بعد جمعه ؟
خدمتکار خواهش .هفته ی بعدد امروز وقتمون پره
حامی :مشکلی نیست پس برای مشخص کردن ساعت
جمعه زنگ میزنم فعلا خدافظ
خدمتکار: بله خدافظ
-------------------------------------
حامی:خب امروز مثل اینکه باید خودم تمیز کنم
خب با یه اهنگ شروع کنیم
یه سری سیاه سفید خوبم ............

فردا:

حامی:الو سلام دادداش خوبی ؟
علیرضا:سلام داداش خوبم تو خوبی؟
حامی:اره فدات امروز ساعت چند اهنگم منتشر میشه ؟
(اهنگ سیاه سفیدش قراره منتشر بشه)
علیرضا:ساعت 8 شب منتشر میشه خیالت راحت
حامی :اوکی مرسی فقط به کمک من نیاز هست ؟ کاری قراره بکنم؟
علیرضاا :نه فقط تو پیجت موزیک ویدیوتو بزار
سعی کن دایرکتت رو زیاد جواب ندی چون
خسته میشی بیشتر استوری بزار
منم بهت اطلاع میدم که چقدر مخاطب جذب خودش کرده
حامی:حله پس فعلا بای بای
.........................................

ادامه دارد.......
چطور بود ؟
استایل حامیمو بزارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

#حامی-حامیم#سیاه-سفید#مرور#رمان#طولانی ترین شب زندگیم
#اکسپلور