فیک جونگ کوک پارت ۸
💜ᗷTS⟭⟬💜
پارت 8
💜🙂 رویای ا/ت 🙂💜
کوک : خب راستش نه میخوام یه چیزی بهت بگم، من میخوام به تو پیشنهاد یه چیزی رو بدم
ا/ت : پیشنهاد چی ؟
کوک : سخته
ا/ت : چی سخته کوک ؟
کوک : راستش من خیلی دوست دارم شمارتو داشته باشم ، شمارت رو بهم میدی؟
ا/ت : 🤣 این سخت بود ؟ شماره م اینه .........09
کوک : ممنونم ا/ت
نویسنده : خب خب ذهن منحرفتون درست داشت حدس میزد اما اگر دقت کنید میبینید که کوک میخواست بهش پیشنهاد....بده که یهو حرفش رو از این رو به اون رو کرد😈🤣
داستان از دید ا/ت :
شمارم رو بهش دادم و اون یه پیام داد که منم شمارش رو داشته باشه اون به من گفت نباید شمارش رو به هیچکس بدم
آسانسور وایساد و من پیاده شدم اما کوک موند تو آسانسور و رفت به سمت اتاقش منم رفتم تو رستوران و صبحانه خوردم......
کوک : «تو ذهنش» چرا ؟ کوک چرا ؟ چرا نتونستی حرف بزنی ؟ چرا حرفات رو عوض کردی؟ یعنی اونقدر شجاعت نداری که پیشنهاد دوستی بدی؟ ولی اشکالی نداره چون الان شمارش رو دارم 😶🙂
ا/ت : کوک بهم گفت به هیچکس نگم که شمارش رو دارم یعنی به لونا بگم؟ نه نه لونا هم آرمی😟 پس نباید بهش بدم و نمیدم
نویسنده : آغا باشه اصلا دیه نمینویسم نویسنده ، مینویسم مزاحم
مزاحم🤣 : ا/ت یادش اومد که امشب فن ساین داره و از همون صبح حمام و همه ی کار هاش رو میکنه که شب میشه و آماده حرکت میشه...
آر اِم : بچه ها زود باشید من میخوام زودتر آرمی هارو ببینم جین بیا بریم دیگه
شوگا : خودت با ماشین جین برو
نامجون : 😶😐
شوگا : چیشد !؟
جیمین : شوگا فراموش کردی که نامجون گواهینامه نداره🙂
شوگا : عهههه راست میگی یادم رفت
جین : اینقدر دوست دارم بدونم بقیه ورلد واید هندسام ها هم اینجوری روشون دعوا میشه ؟ یا نه
تهیونگ : با این فاز گرفت🤣
نامجون : من اینجا دارم پر پر میشم بدویید دیگهههه
جین : بریم آغای عجول
.
.
.
نامجون و جین رفتن
.
تهیونگ و جیهوپ هم رفتن
.
شوگا و جیمین هم رفتن
.
کوک خودش تنها میخواست بره
که وقتی از خونه ش رفت بیرون و میخواست سوار ماشین بشه یهو........
مزاحم : یوهاهاهاهاهاها تو کف بمونید تا پارت بعدی😈😈😈🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
برای پارت بعد ۱۰ نظر
ادامه دارد.......
پارت 8
💜🙂 رویای ا/ت 🙂💜
کوک : خب راستش نه میخوام یه چیزی بهت بگم، من میخوام به تو پیشنهاد یه چیزی رو بدم
ا/ت : پیشنهاد چی ؟
کوک : سخته
ا/ت : چی سخته کوک ؟
کوک : راستش من خیلی دوست دارم شمارتو داشته باشم ، شمارت رو بهم میدی؟
ا/ت : 🤣 این سخت بود ؟ شماره م اینه .........09
کوک : ممنونم ا/ت
نویسنده : خب خب ذهن منحرفتون درست داشت حدس میزد اما اگر دقت کنید میبینید که کوک میخواست بهش پیشنهاد....بده که یهو حرفش رو از این رو به اون رو کرد😈🤣
داستان از دید ا/ت :
شمارم رو بهش دادم و اون یه پیام داد که منم شمارش رو داشته باشه اون به من گفت نباید شمارش رو به هیچکس بدم
آسانسور وایساد و من پیاده شدم اما کوک موند تو آسانسور و رفت به سمت اتاقش منم رفتم تو رستوران و صبحانه خوردم......
کوک : «تو ذهنش» چرا ؟ کوک چرا ؟ چرا نتونستی حرف بزنی ؟ چرا حرفات رو عوض کردی؟ یعنی اونقدر شجاعت نداری که پیشنهاد دوستی بدی؟ ولی اشکالی نداره چون الان شمارش رو دارم 😶🙂
ا/ت : کوک بهم گفت به هیچکس نگم که شمارش رو دارم یعنی به لونا بگم؟ نه نه لونا هم آرمی😟 پس نباید بهش بدم و نمیدم
نویسنده : آغا باشه اصلا دیه نمینویسم نویسنده ، مینویسم مزاحم
مزاحم🤣 : ا/ت یادش اومد که امشب فن ساین داره و از همون صبح حمام و همه ی کار هاش رو میکنه که شب میشه و آماده حرکت میشه...
آر اِم : بچه ها زود باشید من میخوام زودتر آرمی هارو ببینم جین بیا بریم دیگه
شوگا : خودت با ماشین جین برو
نامجون : 😶😐
شوگا : چیشد !؟
جیمین : شوگا فراموش کردی که نامجون گواهینامه نداره🙂
شوگا : عهههه راست میگی یادم رفت
جین : اینقدر دوست دارم بدونم بقیه ورلد واید هندسام ها هم اینجوری روشون دعوا میشه ؟ یا نه
تهیونگ : با این فاز گرفت🤣
نامجون : من اینجا دارم پر پر میشم بدویید دیگهههه
جین : بریم آغای عجول
.
.
.
نامجون و جین رفتن
.
تهیونگ و جیهوپ هم رفتن
.
شوگا و جیمین هم رفتن
.
کوک خودش تنها میخواست بره
که وقتی از خونه ش رفت بیرون و میخواست سوار ماشین بشه یهو........
مزاحم : یوهاهاهاهاهاها تو کف بمونید تا پارت بعدی😈😈😈🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
برای پارت بعد ۱۰ نظر
ادامه دارد.......
۹۶.۵k
۲۹ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.