عشق سخت
part ¹⁷
تهیونگ و وکیلش رو به بیرون راهنمایی کردم و برگشتم سمت اتاقم ، به کارای عقب مانده شرکت رسیدم و رفتم خونه.
دو هفته بعد
امروز قرار بود برم دادگاه برای طلاق ، وقتی رسیدیم دیدم شوگا و زنش و نایون آمدن . طلاق رو گرفتم و رفتم خونه و برای خودم جشن گرفتم .
............................................
تهیونگ :
امروز ا.ت قرار بود طلاق بگیره و تصمیم داشتم که دو روز دیگه از خواستگاری کنم ، میخوام زود کارو تموم کنم تا کله کسی دوباره پیدا نشده .
رفتم پایین صبحانه که پدرم آمد پیشم و یه نگاهی بهم کرد و گفت
پدر ت: چیه سازت کوک میخونه پسر
& امروز ا.ت میخواد طلاق بگیره و من میخوام پس فردا ازش خواستگاری کنم.
پدر ت: حالا چرا اینهمه عجله
چشمکی بهم زد و رفت سمت کتابخانه ، پدرم عاشق کتاب و کتابخانه است.
رفتم سالن ورزش و ورزش کردم .
✨ امیدوارم تا اینجاخوشتون اومده باشه ✨💜 لایک و کامنت یادتون نره 💜
تهیونگ و وکیلش رو به بیرون راهنمایی کردم و برگشتم سمت اتاقم ، به کارای عقب مانده شرکت رسیدم و رفتم خونه.
دو هفته بعد
امروز قرار بود برم دادگاه برای طلاق ، وقتی رسیدیم دیدم شوگا و زنش و نایون آمدن . طلاق رو گرفتم و رفتم خونه و برای خودم جشن گرفتم .
............................................
تهیونگ :
امروز ا.ت قرار بود طلاق بگیره و تصمیم داشتم که دو روز دیگه از خواستگاری کنم ، میخوام زود کارو تموم کنم تا کله کسی دوباره پیدا نشده .
رفتم پایین صبحانه که پدرم آمد پیشم و یه نگاهی بهم کرد و گفت
پدر ت: چیه سازت کوک میخونه پسر
& امروز ا.ت میخواد طلاق بگیره و من میخوام پس فردا ازش خواستگاری کنم.
پدر ت: حالا چرا اینهمه عجله
چشمکی بهم زد و رفت سمت کتابخانه ، پدرم عاشق کتاب و کتابخانه است.
رفتم سالن ورزش و ورزش کردم .
✨ امیدوارم تا اینجاخوشتون اومده باشه ✨💜 لایک و کامنت یادتون نره 💜
۲.۲k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.