کپشن
#کپشن
- داشتیم تلفنی صحبت میکردیم؛
یعنی من ساکت بودم ط صحبت میکردی :)
بعد سکوت کردی و گفتی؛
+تلفن قطع شده؟ چرا هیچی نمیگی؟
چی میگفتم؟
من اصلا چیزی متوجه نشدم از حرفات :)
نمیفهمیدم چی میگفتی :)
فقط صداتو میشنیدم و کلماتی ک درکی نداشتم ازشون :)
صدات زدم و ‹جانم› شنیدم :)
احساس کردم اون اتفاقه داره میوفته و قلبم داره میره واست :)
گفتم؛ -میشه قطع کنی؟
میشه قطع کنی و دیگه ارتباط نداشته باشیمو صداتو نشنوم؟ :)
صداتو صاف کردی و گفتی؛
-چرا؟ چیزی شده؟
گفتم؛
-آره، احساس میکنم زیادی داری برام مهم میشی، تا همین جا کافیه =)
- داشتیم تلفنی صحبت میکردیم؛
یعنی من ساکت بودم ط صحبت میکردی :)
بعد سکوت کردی و گفتی؛
+تلفن قطع شده؟ چرا هیچی نمیگی؟
چی میگفتم؟
من اصلا چیزی متوجه نشدم از حرفات :)
نمیفهمیدم چی میگفتی :)
فقط صداتو میشنیدم و کلماتی ک درکی نداشتم ازشون :)
صدات زدم و ‹جانم› شنیدم :)
احساس کردم اون اتفاقه داره میوفته و قلبم داره میره واست :)
گفتم؛ -میشه قطع کنی؟
میشه قطع کنی و دیگه ارتباط نداشته باشیمو صداتو نشنوم؟ :)
صداتو صاف کردی و گفتی؛
-چرا؟ چیزی شده؟
گفتم؛
-آره، احساس میکنم زیادی داری برام مهم میشی، تا همین جا کافیه =)
۴.۸k
۱۳ اسفند ۱۴۰۱