وقتی ولت کرد

+من برم در و باز کنم
*عمو‌ ته ته
ته :سلام قشنگم
نیکی :سلام دلم برات تنگ شده بود
نیلا : بچه ها قرار بریم شهر بازی
نیکی و جینا باهم آخ جوننننننننن
+تهیونگ همیشه جینا مثل بچه خودش می دونست
نیلا :مامان جون بیا ناهار
م°ا : باشه
*خاله من پیش نیکی می‌شینم
نیلا : باشه خاله جون
نیکی : خاله میگم جینا کلاس چندمی
فلش بک به شهر بازی
نیلا : بچه ها آروم باشید
*باشه خاله
نیکی : بریم چرخه فلک
*آره
نیکی : مامان ما می ریم چرخه فلک
نکته : آن نیومده و داره با مامانش حرف میزنه
م°ا : جینا مدرسه رفت
+آره
م°ا: خوبه کوک دیدی
+آره ولی خیلی تغییر کرده و هی جینا میگه من بابامو می خوام بعد کوک بهش گفته شبیه کسی هستی بعد از اون روز گریه گریه
م°ا: پس نباید می پرسیدم
+نبابا چه اشکالی