تک پارتی کوکمین بخش دوم
+ جونگکوک ، بیدار شو نترس چیزی نیست داری خواب میبینی !
- جییییغ
+ چیه چی شده ؟ اروم باش هیچی نیست
- جیمینا حالت خوبه ؟ " استرس "
+ من خوبم ولی تو خوب به نظر نمیای
پس همه چی خواب بوده !
انقدر خوشحال شدم که پریدم بغل جیمین و اونم سفت تر بغلم کرد ( عرر کیوتااا )
" راستی جهت اطلاع جیمین ماشین رو یه جا پارک کرده بود "
+☺ اروم باش
یهو یاد یه چیزی افتادم
خواب های من همش واقعی میشن !
سریع از بغل اومدم بیرون
- جیمینا
+ چیه چی شد ؟
- ما کجاییم ؟
+ جاده *** ( هیچی به ذهنم نمیرسه )
- شت !
+ چی شده مگه ؟
- هیچی بریم
یکم که رفتیم جلو دقیقا همون فرد شنل پوش جلومون ظاهر شد و همون کارو کرد
اتفاقا جیمینم میخواست بره که دستشو محکم گرفتم
- فکرشم نکن !
+ چرا ؟
- گفتم نه !
+ منم میگم چرا
- یادته گفته بودم خوابام واقعی میشن ؟ و چندبار هم واقعی شدن ؟
+ اره
- دلیل اینکه داشتم سکته میکردم این بود که توی خوابم دقیقا همچین اتفاقی اونم همین جا افتاد
+ خب ؟
- و اون تو رو کشت
+ اوه ، دارک شد ...
- پس نرو
+ چیکار کنم پس ؟
- من میرم
+ چی ؟
ولی قبل اینکه چیزی بگه از ماشین اومدم بیرون و رو به روش وایسادم
فرد : به جیمین بگو بیاد
- چرا ؟
فرد : کارش دارم
یکم نزدیکش شدم
- کارتو به من بگو
فرد : گفتم بگو بیاد
آروم آروم بدون اینکه متوجه بشه دستم رو سمت خنجرش بردم
- کارت باهاش کشتنشه ؟
و سریعا خنجر رو برداشتم و سوار ماشین شدم
- گازو بگیر برووو
جیمین گازی داد و با سرعت نور از اونجا رفتیم
+ پوووف به خیر گذشت
- آره
+ ممنونم ، اگه نبودی شاید الان میمردم
- اگه خدای نکرده بمیری کی هیونگ کوچولو من بشه ؟
+ کوکیییی
- جییییغ
+ چیه چی شده ؟ اروم باش هیچی نیست
- جیمینا حالت خوبه ؟ " استرس "
+ من خوبم ولی تو خوب به نظر نمیای
پس همه چی خواب بوده !
انقدر خوشحال شدم که پریدم بغل جیمین و اونم سفت تر بغلم کرد ( عرر کیوتااا )
" راستی جهت اطلاع جیمین ماشین رو یه جا پارک کرده بود "
+☺ اروم باش
یهو یاد یه چیزی افتادم
خواب های من همش واقعی میشن !
سریع از بغل اومدم بیرون
- جیمینا
+ چیه چی شد ؟
- ما کجاییم ؟
+ جاده *** ( هیچی به ذهنم نمیرسه )
- شت !
+ چی شده مگه ؟
- هیچی بریم
یکم که رفتیم جلو دقیقا همون فرد شنل پوش جلومون ظاهر شد و همون کارو کرد
اتفاقا جیمینم میخواست بره که دستشو محکم گرفتم
- فکرشم نکن !
+ چرا ؟
- گفتم نه !
+ منم میگم چرا
- یادته گفته بودم خوابام واقعی میشن ؟ و چندبار هم واقعی شدن ؟
+ اره
- دلیل اینکه داشتم سکته میکردم این بود که توی خوابم دقیقا همچین اتفاقی اونم همین جا افتاد
+ خب ؟
- و اون تو رو کشت
+ اوه ، دارک شد ...
- پس نرو
+ چیکار کنم پس ؟
- من میرم
+ چی ؟
ولی قبل اینکه چیزی بگه از ماشین اومدم بیرون و رو به روش وایسادم
فرد : به جیمین بگو بیاد
- چرا ؟
فرد : کارش دارم
یکم نزدیکش شدم
- کارتو به من بگو
فرد : گفتم بگو بیاد
آروم آروم بدون اینکه متوجه بشه دستم رو سمت خنجرش بردم
- کارت باهاش کشتنشه ؟
و سریعا خنجر رو برداشتم و سوار ماشین شدم
- گازو بگیر برووو
جیمین گازی داد و با سرعت نور از اونجا رفتیم
+ پوووف به خیر گذشت
- آره
+ ممنونم ، اگه نبودی شاید الان میمردم
- اگه خدای نکرده بمیری کی هیونگ کوچولو من بشه ؟
+ کوکیییی
۳۹.۴k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.