chapter6
#chapter6
تاکه: نائوتو.. این چیه
نائوتو: این یکی از مامور های ماست که به خاطر تحقیقات کشته شد ولی ما میتونیم از انی سان.. بپرس..
انی: اینجوری کمک نمیکنمw( ̄△ ̄;)w!
نائوتو: ولی... راحت تر میتونیم ببریم
انی: من میخوام داستان رو نگه دارم و قشنگ بزارم راه خودشو بره... اگه این انیمه اینجوری بخواد تموم شه دوست ندارم... تاکه چان باید خیلیا رو نجات بده.. خیلیا رو به جنگ و دعوت دعوت کنه.. حتی بخواطر شون بمیره تا بتونه هینارو نجات بده من نمیخوام انیمه اینجوری تموم شه
نائوتو: باید چیکار کنیم..
انی:خودت فکرش رو بکن.. اگه درست مثل انیمه پیش برین بهتون جایزه تیتاب میدم
نائوتو: تیتاب؟
انی: منظورم اینا از میساکی تتا بهت میگم
نائوتو: باید چطوری پیش بره؟
انی: تو پیش برو بهت میگم
نائوتو: باید به ۱۲ سال پیش برگردی
تاکه: مرگ این فقط حدث تو...
نائوتو: سانو مانجیرو و کیساکی تتا اگه اینا همو ملاقات نکرده بودن اینجوری....
انی: ها عا عا عا همینجا یه اشتباه داشتی...
نائوتو:ها؟!
انی: ربطی به ملاقات نداره ربط به عضو شدن کیساکی تتا به تومان یا همون توکیو مانجی بود
و همین طور..
میرم سمت نائوتو*
کسی که قراره بکشه... یعنی
گوشیم رو بیرون میارم و یه عکس نشونش میدم*
دراکن.. که بخاطر نقشه کثیف کیساکی میکشتش
باید هو اسمون به این کره خر باشه.. تاکه چان برگرد به گذشته اگه پیدام نکردی من صد در صد پیدات میکنم.. و هواسم به کارات هست
و باید
تاکه چان رو بلند میکنم*
با هم دست بدید
نائوتو: بهت ایمان دارم.. تاکه میتچی کون
دست میدن*
تاکه: نائوتو.. این چیه
نائوتو: این یکی از مامور های ماست که به خاطر تحقیقات کشته شد ولی ما میتونیم از انی سان.. بپرس..
انی: اینجوری کمک نمیکنمw( ̄△ ̄;)w!
نائوتو: ولی... راحت تر میتونیم ببریم
انی: من میخوام داستان رو نگه دارم و قشنگ بزارم راه خودشو بره... اگه این انیمه اینجوری بخواد تموم شه دوست ندارم... تاکه چان باید خیلیا رو نجات بده.. خیلیا رو به جنگ و دعوت دعوت کنه.. حتی بخواطر شون بمیره تا بتونه هینارو نجات بده من نمیخوام انیمه اینجوری تموم شه
نائوتو: باید چیکار کنیم..
انی:خودت فکرش رو بکن.. اگه درست مثل انیمه پیش برین بهتون جایزه تیتاب میدم
نائوتو: تیتاب؟
انی: منظورم اینا از میساکی تتا بهت میگم
نائوتو: باید چطوری پیش بره؟
انی: تو پیش برو بهت میگم
نائوتو: باید به ۱۲ سال پیش برگردی
تاکه: مرگ این فقط حدث تو...
نائوتو: سانو مانجیرو و کیساکی تتا اگه اینا همو ملاقات نکرده بودن اینجوری....
انی: ها عا عا عا همینجا یه اشتباه داشتی...
نائوتو:ها؟!
انی: ربطی به ملاقات نداره ربط به عضو شدن کیساکی تتا به تومان یا همون توکیو مانجی بود
و همین طور..
میرم سمت نائوتو*
کسی که قراره بکشه... یعنی
گوشیم رو بیرون میارم و یه عکس نشونش میدم*
دراکن.. که بخاطر نقشه کثیف کیساکی میکشتش
باید هو اسمون به این کره خر باشه.. تاکه چان برگرد به گذشته اگه پیدام نکردی من صد در صد پیدات میکنم.. و هواسم به کارات هست
و باید
تاکه چان رو بلند میکنم*
با هم دست بدید
نائوتو: بهت ایمان دارم.. تاکه میتچی کون
دست میدن*
۲.۸k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.