خوناشام جذاب من ۶
خوناشام جذاب من ۶
در باز شد تهکوک توی همون حالت که ته روی کوک خیمه زده بود مونده بودن
جونگ هیون : اوه ببخشید دستشویی کجاست (خنده ضایع)
ته بدون اینکه از اون حالت در بیاد
ته : اره برو ته راه رو سمت چپ
جونگ هیون : اوکی
رفت و درو بست
کوک :چرا نرفتی کنار دوساعته دارم بهت مشت میزنم
ته : چه اشکالی داره ?
کوک : اشکالش اینه که جونگ هیون خبر چینه
ته : بره بگه به هرحال که چند روز دیگه عروسی میکنیم
کوک : 😳😳😳😳😳😳
ته : تو چرا انقدر خجالت میکشی من دوست پسرتماا
کوک : دوست پسری که فقط دوشبه باهاش اشنا شدم
ته : هووووف از نظرتو دو شبه
کوک : چی?
ته : خب من ........
ادامه دارد
برای اون سه نفری که نظر دادنه
در باز شد تهکوک توی همون حالت که ته روی کوک خیمه زده بود مونده بودن
جونگ هیون : اوه ببخشید دستشویی کجاست (خنده ضایع)
ته بدون اینکه از اون حالت در بیاد
ته : اره برو ته راه رو سمت چپ
جونگ هیون : اوکی
رفت و درو بست
کوک :چرا نرفتی کنار دوساعته دارم بهت مشت میزنم
ته : چه اشکالی داره ?
کوک : اشکالش اینه که جونگ هیون خبر چینه
ته : بره بگه به هرحال که چند روز دیگه عروسی میکنیم
کوک : 😳😳😳😳😳😳
ته : تو چرا انقدر خجالت میکشی من دوست پسرتماا
کوک : دوست پسری که فقط دوشبه باهاش اشنا شدم
ته : هووووف از نظرتو دو شبه
کوک : چی?
ته : خب من ........
ادامه دارد
برای اون سه نفری که نظر دادنه
۳۷۹
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.