«رُمانِ نِگَرانِ تُواَم»

«رُمانِ نِگَرانِ تُواَم»
سایا ــ هوی جهان بپر اون گوشیو بیار بینم این ساعت کی بهش پیام داده
غزل ــ خب پدر صلواتی جز شما پنج خر و ایرانسل و همراه اول کی به من پیام میده
ــ پنج تا؟ اسکل ما چهار نفریما
غزل ــ پس ترگل پشم زیر بغلمه!؟
گوشیشو از رو تختش برداشتم. اما تا خواستم ببینم کیه بهش پیام داده سایا گوشیرو از دستم قاپید
ــ هوی وحشی
سایا زبون در آورد و تا خواست گوشی رو نگاه کنه غزل لگدی زد پشتش که کمرش نصف شد و گوشی از دستش افتاد
غزل ــ دست خر و گاو و شتر جمیعا از گوشیم کوتاه
از دستش نده😉پنج تا دختر اسکل و پنج تا پسره... خب به نظر دخترا خر وحشی وغیره
برای ادامه رمان روی لینک زیر بزنین و در کانال نگران توام در سروش عضو بشید
https://splus.ir/negarantoam