♡pt: ¹ ♡I am not your toy
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو ا/ت:
با تابش نور خورشید به چشمام بیدار شدم و نگاهی به ساعت کردم و با خستگی از روی تخت بلند شدم به سمت دستشویی حرکت کردم وقتی کارم تموم شد به سمت حموم رفتم و یه دوش 15 دقیقه ای گرفتم و اومدم بیرون روی صندلی روبه آینه نشستم و با حوله شروع کردم به خشک کردن موهام بعد که دستی به موهام کشیدم خشک شدن موهام رو حس کردم و بلند شدم و به سمت کمد رفتم با اینکه وضعیت مالی خوبی نداشتم ولی بازم برام پوشش لباس و دیگر... چیزا مهم بود دستگیره کمد رو کشیدم و در کمد باز شد نگاهی به لباس ها انداختم و کمی چشم چشم چرخوندم که نگاهم به سمت لباسی جذب شد دستمو به طرف لباس بردم و از کمد خارج کردم کمی نگاهش کردم و گفتم: اوم خوبه همینو میپوشم و لباس رو انداختم رو تخت و رفتم مجدد به سمت آینه و روی صندلی نشستم شونه رو توی دستم گرفتم و موهام رو شونه کردم چند دقیقه ای میگذشت که دیگه شونه رو روی میز گذاشتم و موهام خیلی صاف شده بود از روی صندلی بلند شدم به سمت تخت رفتم و لباس رو توی دست گرفتم و تنم کردم موهامو به پشت انداختم و به سمت در اتاق حرکت کردم و دستگیره رو کشیدم که در باز شد و اروم اروم از پله ها به پایین رفتم و با چیزی که دیدم دلم آتیش گرفت پدرم خیلی ناز روی کاناپه خوابش برده بود و تلوزیون روشن بود سمت پدرم حرکت کردم و یه ملافه که روی کاناپه بود رو برداشتم و روی پدرم کشیدم که سردش نشه و مجدد به سمت در خروجی رفتم یه پوتین که خیلی دارک بود رو پوشیدم و دستگیره رو اروم کشیدم و رفتم بیرون از خونه... توی کوچه کمی صبر کردم و گوشیم رو از توی جیبم بیرون اوردم و شماره آژانس رو گرفتم بعد از چند ثانیه...
آژانس: الو
ا/ت: الو سلام خسته نباشید
آژانس: ممنون بفرمایید
ا/ت میخواستم بگم برای کوچه *** یه ماشین میفرستید؟
آژانس: هوم بله حتما کمی منتظر باشید
ا/ت بله ممنون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«اسلاید① لباس تن ا/ت☆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لایک🐾⓪③
کامنت🧷⓪④
فالو🖇⑤
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو ا/ت:
با تابش نور خورشید به چشمام بیدار شدم و نگاهی به ساعت کردم و با خستگی از روی تخت بلند شدم به سمت دستشویی حرکت کردم وقتی کارم تموم شد به سمت حموم رفتم و یه دوش 15 دقیقه ای گرفتم و اومدم بیرون روی صندلی روبه آینه نشستم و با حوله شروع کردم به خشک کردن موهام بعد که دستی به موهام کشیدم خشک شدن موهام رو حس کردم و بلند شدم و به سمت کمد رفتم با اینکه وضعیت مالی خوبی نداشتم ولی بازم برام پوشش لباس و دیگر... چیزا مهم بود دستگیره کمد رو کشیدم و در کمد باز شد نگاهی به لباس ها انداختم و کمی چشم چشم چرخوندم که نگاهم به سمت لباسی جذب شد دستمو به طرف لباس بردم و از کمد خارج کردم کمی نگاهش کردم و گفتم: اوم خوبه همینو میپوشم و لباس رو انداختم رو تخت و رفتم مجدد به سمت آینه و روی صندلی نشستم شونه رو توی دستم گرفتم و موهام رو شونه کردم چند دقیقه ای میگذشت که دیگه شونه رو روی میز گذاشتم و موهام خیلی صاف شده بود از روی صندلی بلند شدم به سمت تخت رفتم و لباس رو توی دست گرفتم و تنم کردم موهامو به پشت انداختم و به سمت در اتاق حرکت کردم و دستگیره رو کشیدم که در باز شد و اروم اروم از پله ها به پایین رفتم و با چیزی که دیدم دلم آتیش گرفت پدرم خیلی ناز روی کاناپه خوابش برده بود و تلوزیون روشن بود سمت پدرم حرکت کردم و یه ملافه که روی کاناپه بود رو برداشتم و روی پدرم کشیدم که سردش نشه و مجدد به سمت در خروجی رفتم یه پوتین که خیلی دارک بود رو پوشیدم و دستگیره رو اروم کشیدم و رفتم بیرون از خونه... توی کوچه کمی صبر کردم و گوشیم رو از توی جیبم بیرون اوردم و شماره آژانس رو گرفتم بعد از چند ثانیه...
آژانس: الو
ا/ت: الو سلام خسته نباشید
آژانس: ممنون بفرمایید
ا/ت میخواستم بگم برای کوچه *** یه ماشین میفرستید؟
آژانس: هوم بله حتما کمی منتظر باشید
ا/ت بله ممنون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«اسلاید① لباس تن ا/ت☆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لایک🐾⓪③
کامنت🧷⓪④
فالو🖇⑤
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۹۹.۵k
۲۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.