KIM Taehyung پارت 4
منه عجیب***4
ویو تهیونگ:تو دفترم نشسته بودم که زنگ خوردش. داشتم تو کامپیوتر کارای بچه هارو میکردم که در زدند)
تهیونگ: بله:
م/ه:منم اقای کیم
تهیونگ:بفرمایید تو
م/ه:اقای کیم امروز خانم ا/ت تاپ استویدنت بودند
تهیونگ:(میدونستم بچه زرنگیه(تو ذهنش))
تهیونگ: خب چه عالی .پس زنگ بعد بفرستیدش تو دفتر من.
م/ه: چشم .من مرخص میشم
تهیونگ: بله بله بفرماید(معلم رفت بیرون و چند دیقه بعد تهیونگ هم رفت بیرون)
ویو تهیونگ: از دفترم رفتم بیرون و وقتی رسیدم تو سالن اصلی مدرسه دیدم چند تا پسر دور ور ا/ت ان پس رفتم اونجا
چانگ هو:پس به من گفتی چلمنگ اره؟(با خشم اژدهای فراوان)
ا/ت: تا خواستم جواب بدم دیدم اقای کیم پشت سره چانگه و هی نشونه میده که هیچی نگو و منم نگفتم)
چانگ: پس جواب نمیدی (دستشو اورد بالا تا ا/ت رو بزنه)
تهیونگ: میخواستی چه غلطی کنی؟(داد)
چانگ: ام ام ام هیچی اقا(مثلا لکنت گرفت تا ته رو دید)
ا/ت: با داد اقای کیم انقدر ترسیدم بغضم گرفت و سریع رفتم تو حیط
تهیونگ: با دادی که زدم خودم پشمام ریخت و منوجه بغض ا/ت شدمو دیدم رفت بعدشم یکی تو گوشی زدم تو دهن چانگ که گوهه زیادی نخوره
دانگ دینگ** زنگ تفریح تموم شد
ا/ت : اخیش بالاخره زنگ خورد(رفت تو کلاسش)
تهیونگ: (رفت تو دفترش) باید از ا/ت عذر خواهی کنم
بچه ها پارت بعدی ادامه ی پارت 4 هست .یه موقع گمش نکنید و ببخشید کم نوستم چون یه مرتبه مامانم اومد باید خاموشش میکردمو بعدا براتون داستان زندگیم رو مینویسم (اسماتونو کامنت کنید بیبی ها)
ویو تهیونگ:تو دفترم نشسته بودم که زنگ خوردش. داشتم تو کامپیوتر کارای بچه هارو میکردم که در زدند)
تهیونگ: بله:
م/ه:منم اقای کیم
تهیونگ:بفرمایید تو
م/ه:اقای کیم امروز خانم ا/ت تاپ استویدنت بودند
تهیونگ:(میدونستم بچه زرنگیه(تو ذهنش))
تهیونگ: خب چه عالی .پس زنگ بعد بفرستیدش تو دفتر من.
م/ه: چشم .من مرخص میشم
تهیونگ: بله بله بفرماید(معلم رفت بیرون و چند دیقه بعد تهیونگ هم رفت بیرون)
ویو تهیونگ: از دفترم رفتم بیرون و وقتی رسیدم تو سالن اصلی مدرسه دیدم چند تا پسر دور ور ا/ت ان پس رفتم اونجا
چانگ هو:پس به من گفتی چلمنگ اره؟(با خشم اژدهای فراوان)
ا/ت: تا خواستم جواب بدم دیدم اقای کیم پشت سره چانگه و هی نشونه میده که هیچی نگو و منم نگفتم)
چانگ: پس جواب نمیدی (دستشو اورد بالا تا ا/ت رو بزنه)
تهیونگ: میخواستی چه غلطی کنی؟(داد)
چانگ: ام ام ام هیچی اقا(مثلا لکنت گرفت تا ته رو دید)
ا/ت: با داد اقای کیم انقدر ترسیدم بغضم گرفت و سریع رفتم تو حیط
تهیونگ: با دادی که زدم خودم پشمام ریخت و منوجه بغض ا/ت شدمو دیدم رفت بعدشم یکی تو گوشی زدم تو دهن چانگ که گوهه زیادی نخوره
دانگ دینگ** زنگ تفریح تموم شد
ا/ت : اخیش بالاخره زنگ خورد(رفت تو کلاسش)
تهیونگ: (رفت تو دفترش) باید از ا/ت عذر خواهی کنم
بچه ها پارت بعدی ادامه ی پارت 4 هست .یه موقع گمش نکنید و ببخشید کم نوستم چون یه مرتبه مامانم اومد باید خاموشش میکردمو بعدا براتون داستان زندگیم رو مینویسم (اسماتونو کامنت کنید بیبی ها)
۷.۲k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.