بیکران پیداست
بیکران پیداست
زندگی با یک بازیگر تمام میشود وقتی صدای cut گاهی صبحدم ، گاهی در نیمه های شب هوش از تو میبرد
زندگی با یک ناخدا تمام میشود وقتی در بندر نگاهت تکیه میگیرد
زندگی با یک فوتبالیست تمام میشود وقتی بازی با تو را به ضربات پنالتی می کشاند
زندگی با یک خلبان تمام میشود وقتی از قلب آسمان تو را نگاه میکند
زندگی با یک آشپز تمام میشود وقتی غذایش طعم عشق میدهد
زندگی با یک شاعر تمام میشود وقتی اوج شعرش در اسمت خلاصه میشود
زندگی با یک سرباز تمام میشود وقتی پرچم صلح ، مسیر خانه تو را نشان میدهد
زندگی با یک پزشک تمام میشود وقتی در راهرو قلبت آرام قدم برمیدارد و نفس های تو را میشمارد
زندگی با یک عکاس تمام میشود وقتی تصویر تو را تنها سوژه عکسش میبیند
زندگی با یک نقاش تمام میشود وقتی تو رنگ را بر دستانش هدیه میدهی
زندگی با یک نویسنده تمام میشود وقتی قصه داستانش با آغاز و پایان میگیرد
زندگی با یک موسیقیدان تمام میشود وقتی نت ابروی تو را بر تار گیسوانت مینویسد
زندگی با یک وکیل تمام میشود وقتی پرونده مختومه میشود
زندگی با یک طبیعت گرد ، ماهیگیر ، کوهنورد ، شکارچی ماندگار است
خانه بدوش ، بی مقصد تن به جاده ای خاکی دنیا در علفزار دشت خسته میشود ،
خانه ای میسازد با شاخ و برگ درختان ، سقفش آسمان ، تک تک ستارگان میشمارد ، قطب نمایی ندارد ، ستاره میشود راهنمایش ،
با پرستو به استقبال بهار میرود ، کوچ میکند در پاییز ،
**دست نوشته های ذهن یک دیوانه**
زندگی با یک بازیگر تمام میشود وقتی صدای cut گاهی صبحدم ، گاهی در نیمه های شب هوش از تو میبرد
زندگی با یک ناخدا تمام میشود وقتی در بندر نگاهت تکیه میگیرد
زندگی با یک فوتبالیست تمام میشود وقتی بازی با تو را به ضربات پنالتی می کشاند
زندگی با یک خلبان تمام میشود وقتی از قلب آسمان تو را نگاه میکند
زندگی با یک آشپز تمام میشود وقتی غذایش طعم عشق میدهد
زندگی با یک شاعر تمام میشود وقتی اوج شعرش در اسمت خلاصه میشود
زندگی با یک سرباز تمام میشود وقتی پرچم صلح ، مسیر خانه تو را نشان میدهد
زندگی با یک پزشک تمام میشود وقتی در راهرو قلبت آرام قدم برمیدارد و نفس های تو را میشمارد
زندگی با یک عکاس تمام میشود وقتی تصویر تو را تنها سوژه عکسش میبیند
زندگی با یک نقاش تمام میشود وقتی تو رنگ را بر دستانش هدیه میدهی
زندگی با یک نویسنده تمام میشود وقتی قصه داستانش با آغاز و پایان میگیرد
زندگی با یک موسیقیدان تمام میشود وقتی نت ابروی تو را بر تار گیسوانت مینویسد
زندگی با یک وکیل تمام میشود وقتی پرونده مختومه میشود
زندگی با یک طبیعت گرد ، ماهیگیر ، کوهنورد ، شکارچی ماندگار است
خانه بدوش ، بی مقصد تن به جاده ای خاکی دنیا در علفزار دشت خسته میشود ،
خانه ای میسازد با شاخ و برگ درختان ، سقفش آسمان ، تک تک ستارگان میشمارد ، قطب نمایی ندارد ، ستاره میشود راهنمایش ،
با پرستو به استقبال بهار میرود ، کوچ میکند در پاییز ،
**دست نوشته های ذهن یک دیوانه**
۱۴.۸k
۲۵ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.