سماریو اسلیترین

وقتی جادوگر قدرت مندی هستی و توی یول بال درخواست همه حتی ویکتور کرام و سیدریکم رد میکنی ولی جواب اونارو میدی:

درخواستی*

هری: خب تعجبی نداره هری پاتر معروف عاشق شده و ازت میخواد باهاش ب مراسم یول بال بری
ت خیلی ریلکس قبول میکنی ک پرش میریزه و میگه :ا.اها..چی چیز قبول کردی؟..س ساعت ۷.. میام دنبالت بانو

ریگولوس:
اون فکر میکنه قراره ردش کنی واسه همین خیلی ما امیدانه میاد پیشت
ریگولوس: میشه.. با من .. به یول بال بیای ا/ت؟
ا/ت : خیلی خب باشه
ریگولوس: تعجب میکنه در حدی ک انگار آب یخ ریختن روش
بعد یهو میپره بغلت میکنه و دم گوشت میکنه : عاشقتممم


دریکو: داشتی ت جنگل ممنوعه راه میرفتی ک دیدی کسی صداو زد برگشتی و فهمیدی دراکوعه وایسادی تا اونم بت برسه
دراکو: چند تا درخواستی داشتی؟
ا/ت: زیاد.. چطور؟
دراکو: قبولشون کردی؟
ا/ت: نچ
دراکو: پس با من بیا.. خوش میگذره بت قول میدم
ا/ت: باشه
دراکو دستت رو سفت میگیره
دراکو: عالیه .. پس ساعت ۷ و نیم دم اتاقتم لیدی

تام: ب خودش میگفت ک ت قبولش میکنی و مثل همیشه درست بود
رفتی توی اتاقت و دیدی دم پنجره اتاقت ی جعبه درآ کوچیکه بازش کردی ی چوب دستی یا چوب مورد علاقت بود و روش اسم خودت و تام حک شده بود از روی اینکارو فهمیدید ازت درخواست داره ک باهاش بیای چون معمولا کم کادو نیده و وقتی ت ت کلاس بعدیت از چوب دستی جدیدت استفاده کردی فهمید ک قبولش کردی و ی پوزخند زد

مایل ب پارت دو؟