چند پارتی سونگمین *اسمات* p2 end
چند پارتی سونگمین *اسمات* p2 end
سونگمین : اوه واقعا چشم عزیزم فقط قبلش دلت نمیخواد برای آخرین بار با ددی بازی کنی ؟ آخه هنوز تا پایان قرار دادمون مونده دوست ندارم زمانو از دست بدم . ( پوزخند )
ا/ت : از بازی با تو خسته شدم بقیه از تو بهترن .
سونگمین : باشه پس خودت خواستی .
به طرف ا/ت رفتم موهاشو تو دستام گرفتم و رو زمین کشیدم به سمت اتاق .
ا/ت : آی ... ولم کن وحشی ... آه ...
سونگمین : میتونستیم امشب رو هم با لذت تمومش کنیم ولی پایانشو خودت انتخاب کردی بیب
انقدر عصبانی بودم که متوجه نشدم که این هر*زه خیلی وقته که صدایی ازش نمیاد ازش کشیدم بیرون نبض و تنفسشو چک کردم ولی هیچ کدوم نمیزد ، مرده بود . چه بهتر شاید باید مرگ به این زندگی کثیف و لجنش پایان میداد و از طرفی خوشحالم که برای بار هزارم به حرف دوست پسرم گوش دادم . ( لبخند )
*END*
سونگمین : اوه واقعا چشم عزیزم فقط قبلش دلت نمیخواد برای آخرین بار با ددی بازی کنی ؟ آخه هنوز تا پایان قرار دادمون مونده دوست ندارم زمانو از دست بدم . ( پوزخند )
ا/ت : از بازی با تو خسته شدم بقیه از تو بهترن .
سونگمین : باشه پس خودت خواستی .
به طرف ا/ت رفتم موهاشو تو دستام گرفتم و رو زمین کشیدم به سمت اتاق .
ا/ت : آی ... ولم کن وحشی ... آه ...
سونگمین : میتونستیم امشب رو هم با لذت تمومش کنیم ولی پایانشو خودت انتخاب کردی بیب
انقدر عصبانی بودم که متوجه نشدم که این هر*زه خیلی وقته که صدایی ازش نمیاد ازش کشیدم بیرون نبض و تنفسشو چک کردم ولی هیچ کدوم نمیزد ، مرده بود . چه بهتر شاید باید مرگ به این زندگی کثیف و لجنش پایان میداد و از طرفی خوشحالم که برای بار هزارم به حرف دوست پسرم گوش دادم . ( لبخند )
*END*
۵.۲k
۲۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.