مافیای جذاب من
مافیای جذاب من
ات وسایل رو که دید سکته کرد
(اگه یادتون باشه گفتم اون نگاهبان رو هم بفرستن اتاق شکنجه )
_ای. این کیه ؟
+کی ؟(یهو نگهبان رو میبینه )
+این نگهبانیه که به تو اجازه داد بری .
ویو تهیونگ
خوبه برای اینکه بترسونمش این رو شکنجه کنم .اره اره فکر خوبیه
+حالا ات خوب نگا کن ببین چه بلایی سرش میاد . تو و اون هر دو یه جور سرپیچی کردید
_بخدا دفعه اخرمونه رحم کن .
+ببند دهنتو (داد)
تهیونگ به سمت نگهبان رفت . و دست اون رو به صناب سقف بست .
با کلف ترین شلاقش به سمت اون رفت .
تهیونگ تا می تونست اون رو زد تا جاییی که خون بالا اورد .
_تهیونگ تورو خدا التماست می کنم بجاش منو بزن اون تقصیری ندارهه
+عههه باشه الان به حصابت می رسم .
تهیونگ سمت ات میره و میگه هر یه دونه که زدم میشماری و گر نه از اول می زنمت
_
۱
۲
۳
۴
۵
.......
۲۰
ات بی جون میوفته روی زمین و بدنش کامل کبود و خونیه
تهیونگ با دیدین حال ات نگارن اون میشه و به سمتش میره
+ات .ات . ببخشید تورو خدا دووم بیار الان دکتر خبر می کنم .
دکتر اومد و ات را معاینه کرد (علامت دکتر /)
/مستر کیم باید خیلی ازش مواظبت کنید بدنش خیلی ضعیف شده نیاز به مراقبت داره
+باشه ممنون می تونی بری
/چشم خدانگه دار
تهیونگ میره توی اتاق ات و بالا سرش میشینه
+می دونم من باهات خوب تا نکردم منو ببخش یه فرصب بده به خداا مرد خوبی میشم درسته من من عاشقت شدم و نباید این طوری می شد
ولی حالا قول میدم بهت همیشه ازت مواظبت کنم . فرشته کوچولوی من
ات وسایل رو که دید سکته کرد
(اگه یادتون باشه گفتم اون نگاهبان رو هم بفرستن اتاق شکنجه )
_ای. این کیه ؟
+کی ؟(یهو نگهبان رو میبینه )
+این نگهبانیه که به تو اجازه داد بری .
ویو تهیونگ
خوبه برای اینکه بترسونمش این رو شکنجه کنم .اره اره فکر خوبیه
+حالا ات خوب نگا کن ببین چه بلایی سرش میاد . تو و اون هر دو یه جور سرپیچی کردید
_بخدا دفعه اخرمونه رحم کن .
+ببند دهنتو (داد)
تهیونگ به سمت نگهبان رفت . و دست اون رو به صناب سقف بست .
با کلف ترین شلاقش به سمت اون رفت .
تهیونگ تا می تونست اون رو زد تا جاییی که خون بالا اورد .
_تهیونگ تورو خدا التماست می کنم بجاش منو بزن اون تقصیری ندارهه
+عههه باشه الان به حصابت می رسم .
تهیونگ سمت ات میره و میگه هر یه دونه که زدم میشماری و گر نه از اول می زنمت
_
۱
۲
۳
۴
۵
.......
۲۰
ات بی جون میوفته روی زمین و بدنش کامل کبود و خونیه
تهیونگ با دیدین حال ات نگارن اون میشه و به سمتش میره
+ات .ات . ببخشید تورو خدا دووم بیار الان دکتر خبر می کنم .
دکتر اومد و ات را معاینه کرد (علامت دکتر /)
/مستر کیم باید خیلی ازش مواظبت کنید بدنش خیلی ضعیف شده نیاز به مراقبت داره
+باشه ممنون می تونی بری
/چشم خدانگه دار
تهیونگ میره توی اتاق ات و بالا سرش میشینه
+می دونم من باهات خوب تا نکردم منو ببخش یه فرصب بده به خداا مرد خوبی میشم درسته من من عاشقت شدم و نباید این طوری می شد
ولی حالا قول میدم بهت همیشه ازت مواظبت کنم . فرشته کوچولوی من
۱۴.۴k
۱۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.