*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
Part:16
جینو نامجون: واقعا ا.ته
ا.ت: سلا...م (اروم)
لونا: ا.تتتتت واییی دختر ر دلم براتتت یه ذره شده بودددد(بغلش کرد)
(ا.ت همرو تک تک بغل کرد اما جونگ کوک موند که بغل نکرد)
کوک: سلام
ا.ت: سلام(اروم)
(ویو ا.ت)
خب خب توی این یک سال کلی اتفاق افتاد و من توی تیک تاک خیلی معروف شدم از اون شرکت قرار ناشناس هم در اومدم و خبر طلاق من و کوک هم 4 ماه پیش بخش شد که همینطوری داشتم ویدیو میگرفتم بهم از هایب زنگ زدن حالا چرا هایب؟
ا.ت: بله؟
... : هفته ی دیگه هایب مهمونی برگزار کرده که همه ی افراد معرف قدیمی و یا جدید باید در اونجا حضور داشته باشن
ا.ت: اجباریه؟
... : بله برای تجدید خاطرات
ا.ت: حالا نخوایم خاطراتمون تجدید بشه چی کار کنیم(تو دلش) باشه میام فعلا
... : خداحافظ
رفتم خرید و یه لباش ساتن طور استین حلقه ایی بلند و چاک دار گرفتم بلیط هم گرفتم و رفتم کره از اونجایی که میخواستم بمونم خونه ایی که رهن کرده بودمو پس دادم و وسایلمو جم کردم و رفتم)
جیمین: ا.تت خیلی دلمون برات تنگ شده بوددد
ا.ت: منم همینطور
جیهوپ: دیگه کسی نبود با کاراش ماذو به خنده بندازه ا.ت یه جورایی تو مجلس گرم کنمون بودی(لبخند)
ا.ت: خوشحالم که با سعیم حداقل شمارو بخندونم و براتون شادی بیارم(لبخند و کنایه یه کوک)
(بچه ها از اونجایی که نمیخوام ایدلی رو قاتی ماجرا کنم یه اسم ساختگی میزارم)
میا: اووووو سلااام شلااام جونگ کوکی(پیک می طور)
ا.ت: و شما؟(جدی)
میا: اوو من میا هستم دوست صمیمی جونگ کوک و اعضا
لونا: اره(حالت تمسخر)
ا.ت: اهوم (نیشخند عصبی) منم ا.ت هستم
میا: واهایی(درحال خنده)
ا.ت: چیش خنده داره؟
میا: تازه یادم اومد ببخشید تو همسر سابق کوک مایی!
ا.ت: کوک شما؟(نیشخند)
میا: اوو ببخشید حتما بهت بر خورد که گفتم کوک ما دیگه نمیگم
ا.ت: نه اصلا به من چه ربطی داره اصن بهم بر نخورد در هر حال گذشته مال گذشته اس و منو ″جئون″ دیگه باهم صنمی نداریم(لبخند)(لبته از روی حرص گفت و جئون هم با حرص گفت)
میا: درسته درسته خب دیگه جونگ کوک جونم من کار دارم بابای(بوس هوایی فرستاد)
شوگا و جین: هیچ از این دختره خوشم نمیاد
جیهوپ: موافقم اصن موندم جونگ کوک چطوری هنوز باهاش در ارتباطه؟
ا.ت: دختر شیرینی بود(نیشخند و کنایه)
جیمین و تهیونگ: جدیی الان؟
لونا با ارنج به تهیونگ زد
لونا: نمیفهمی داره با حرص میگه(اروم که کسی نشنوه)
تهیونگ : باشه پهلو مو سوراخ کردی عزیزم(حرصی و مظلومانه)
Part:16
جینو نامجون: واقعا ا.ته
ا.ت: سلا...م (اروم)
لونا: ا.تتتتت واییی دختر ر دلم براتتت یه ذره شده بودددد(بغلش کرد)
(ا.ت همرو تک تک بغل کرد اما جونگ کوک موند که بغل نکرد)
کوک: سلام
ا.ت: سلام(اروم)
(ویو ا.ت)
خب خب توی این یک سال کلی اتفاق افتاد و من توی تیک تاک خیلی معروف شدم از اون شرکت قرار ناشناس هم در اومدم و خبر طلاق من و کوک هم 4 ماه پیش بخش شد که همینطوری داشتم ویدیو میگرفتم بهم از هایب زنگ زدن حالا چرا هایب؟
ا.ت: بله؟
... : هفته ی دیگه هایب مهمونی برگزار کرده که همه ی افراد معرف قدیمی و یا جدید باید در اونجا حضور داشته باشن
ا.ت: اجباریه؟
... : بله برای تجدید خاطرات
ا.ت: حالا نخوایم خاطراتمون تجدید بشه چی کار کنیم(تو دلش) باشه میام فعلا
... : خداحافظ
رفتم خرید و یه لباش ساتن طور استین حلقه ایی بلند و چاک دار گرفتم بلیط هم گرفتم و رفتم کره از اونجایی که میخواستم بمونم خونه ایی که رهن کرده بودمو پس دادم و وسایلمو جم کردم و رفتم)
جیمین: ا.تت خیلی دلمون برات تنگ شده بوددد
ا.ت: منم همینطور
جیهوپ: دیگه کسی نبود با کاراش ماذو به خنده بندازه ا.ت یه جورایی تو مجلس گرم کنمون بودی(لبخند)
ا.ت: خوشحالم که با سعیم حداقل شمارو بخندونم و براتون شادی بیارم(لبخند و کنایه یه کوک)
(بچه ها از اونجایی که نمیخوام ایدلی رو قاتی ماجرا کنم یه اسم ساختگی میزارم)
میا: اووووو سلااام شلااام جونگ کوکی(پیک می طور)
ا.ت: و شما؟(جدی)
میا: اوو من میا هستم دوست صمیمی جونگ کوک و اعضا
لونا: اره(حالت تمسخر)
ا.ت: اهوم (نیشخند عصبی) منم ا.ت هستم
میا: واهایی(درحال خنده)
ا.ت: چیش خنده داره؟
میا: تازه یادم اومد ببخشید تو همسر سابق کوک مایی!
ا.ت: کوک شما؟(نیشخند)
میا: اوو ببخشید حتما بهت بر خورد که گفتم کوک ما دیگه نمیگم
ا.ت: نه اصلا به من چه ربطی داره اصن بهم بر نخورد در هر حال گذشته مال گذشته اس و منو ″جئون″ دیگه باهم صنمی نداریم(لبخند)(لبته از روی حرص گفت و جئون هم با حرص گفت)
میا: درسته درسته خب دیگه جونگ کوک جونم من کار دارم بابای(بوس هوایی فرستاد)
شوگا و جین: هیچ از این دختره خوشم نمیاد
جیهوپ: موافقم اصن موندم جونگ کوک چطوری هنوز باهاش در ارتباطه؟
ا.ت: دختر شیرینی بود(نیشخند و کنایه)
جیمین و تهیونگ: جدیی الان؟
لونا با ارنج به تهیونگ زد
لونا: نمیفهمی داره با حرص میگه(اروم که کسی نشنوه)
تهیونگ : باشه پهلو مو سوراخ کردی عزیزم(حرصی و مظلومانه)
۴.۷k
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.