پارت اخر

پارت اخر
کوک رسید دم خونه لیا و ات
پیاده شد و رفت درو زد
ویو لیا
تازه از خواب بلند شدم ات اینه خرسا خوابیده بود کیوت بود
رفتم تو اشپزخونه تا رسیدم زنگ در خورد
*اخه خر هم کله سحری در نمیزنه که این سیردار خره می زنه
می ره در و باز می کنه
*ببین بسه دیگه هی ز.....
_سلام ات کجاست
*ععه کوک اینجا چیکار می کنی
_با ات کار دارم

*خوابع
_بیدارش کن
*عه ببینم چیکار می تونم بکنم
رفتم تو اتاق زدم به شونش بلندش کردم
+هان چیشده
*ام ات کوک امده
+چی اینجا چیکار می کنه
*نمیدونم کارت داره
+باشه تو برو من میرم
*اک
ویو ات
پاشدم رفتم حلو در
کوکو دیدم
هنوز با اون عظمتش میدرخشید صورت جذاب قد بلن..
عه ات چیمیگی تو هما کصخلی
+برا چی امدی
_ات. ات ببین من وواقعا معذرت می خوام ببخشید لینا منو بخاطر خودم دوس نداشت اون منو
+خب حالا برو سر اصل مطلب(خواعرم...)
_ات بیا همه چیز رو فراموش کنیم انگار اتفاقی نیوفتادع
+الان لینا چیشد
_لینا بخاژر انوالم باهام بود
+حالا؟
_منو ببخش لطفا دیگه(پسرم چشم چرانی میکنی بعد میگی دیگه نمیکنم عجیبه ?)
نمی دونم
ببخش
باشع
عشقمی
مرن بغل هم
خیلی دلم واسه اون روزامون تنگ شده بود
منم عشقم
سر ات رو می بوسه
یک سال بعد
یوراا کجایی
~بله مامانی
+یورا چرا هی میری بشین غذاتو بخور دیگه
~مامان گشنم نیس
+دخترم باید قوی شی
+لیااا
*هان چبه
زنگ در میخوره
+اجوما باز کن کوکه
: چشم خانم
اجوما درو باز می کنه کوک میاد
_سلام من امدم یورای من کوش
~امدم بابایی
کوک یورا رو بغل نی کنه
+سلام عزیزم
_سلام عشقم
کوک از کمرش میگیره بوسش میکنه
....
تامام
دستم جرر خورد
لایک کن بایی