Part 15
Part 15
سریع رفتم پشت در قفل کردم رفتم یه گوشه قایم شدم
تهیونگ: داشتیم کمد را میگشتیم که یه در پیدا کردیم تلاش کردیم وازش کنیم ولی قفل بود
کوک :بیا بریم از یونا بپرسیم شاید کلیدش رو داشته باشه
(ویو یونا )
رو مبل نشسته بودم که یهو کوک گفت ما یه در کوچیک تو اتاق مشکیه پیدا کردیم کلیدش رو داری میخوام مطمعن بشیم ات اونجا نباشه
یونا :م...من نمیدونم درباره یی .. چی حرف میزنین ( اضطراب)
تهیونگ: مطمعن آخه خیلی نگران به نظر میرسی
یونا: مننننننن کی گفته پسره ی شلغم وایسین برم کلیدش بیارم
کوک :میدونستم
یونا: همینجا وایسین
(ویو یونا)
رفتم بالا زنگ زدم به گوشی ات
ات: دیدم گوشیم داره زنگ میخوره خداروشکر رو بی صدا بود دیدم یوناعه جواب دادم که گفت
یونا: اتت خوبی تهیونگ و کوک اتاق مخفی رو پیدا کردند ( اروم)
ات: چیی الان باید چیکار کنم
یونا :ببین برو فرش رو بزن کنار یه اتاق دیگه اونجا هست که مال برقه برو پشت یکی از لوله ها قایم شو گوشیتم با خودت ببر
ات: باشه
سریع رفتم پشت در قفل کردم رفتم یه گوشه قایم شدم
تهیونگ: داشتیم کمد را میگشتیم که یه در پیدا کردیم تلاش کردیم وازش کنیم ولی قفل بود
کوک :بیا بریم از یونا بپرسیم شاید کلیدش رو داشته باشه
(ویو یونا )
رو مبل نشسته بودم که یهو کوک گفت ما یه در کوچیک تو اتاق مشکیه پیدا کردیم کلیدش رو داری میخوام مطمعن بشیم ات اونجا نباشه
یونا :م...من نمیدونم درباره یی .. چی حرف میزنین ( اضطراب)
تهیونگ: مطمعن آخه خیلی نگران به نظر میرسی
یونا: مننننننن کی گفته پسره ی شلغم وایسین برم کلیدش بیارم
کوک :میدونستم
یونا: همینجا وایسین
(ویو یونا)
رفتم بالا زنگ زدم به گوشی ات
ات: دیدم گوشیم داره زنگ میخوره خداروشکر رو بی صدا بود دیدم یوناعه جواب دادم که گفت
یونا: اتت خوبی تهیونگ و کوک اتاق مخفی رو پیدا کردند ( اروم)
ات: چیی الان باید چیکار کنم
یونا :ببین برو فرش رو بزن کنار یه اتاق دیگه اونجا هست که مال برقه برو پشت یکی از لوله ها قایم شو گوشیتم با خودت ببر
ات: باشه
۱۹.۴k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.