مافیا من pt12
شرطا نرسیده بود ولی خب
ویو ات
اینکه یهو خودش رو اینقدر خونسرد
نشون داد برام عجیب بود
ولی من هنوز نمیدونم داریم کجا میریم و ازش جواب میخوام
+هنوزم نمیگی کجا داری منو میبری
- اگه صبر کنی خودت میفهمی
ویو ات
چند مین گذشت که جلوی یه عمارت بزرگ وایساد
ولی این همون عمارت قبلی نبود
فلش بک
علامت بادیگارد »
» ارباب
- باز چه گندی زدی که مث سگ ترسیدی ؟
» ارباب جاسوسی که فرستاده بودید به باند پروانه ی سیاه
(یه اسم دری وری انتخاب کردم برا بانده😂)
» امروز جسدش رو برامون با یه نامه فرستادن مثل اینکه میخوان برن سراغه انبار اسلحه ها
- لعنتی ( دستشو محکم کوبید رو میز )
- گمشو بیرون ( داد)
ویو کوک
باید به عمارت نزدیک انبار برم
اونجا زودتر میرسم به انبار و اتفاقی هم برای ات
نمیوفته
( خب اینکه الان ات داره پیش کوک زندگی میکنه توسط کوک برنامه ریزی شده کوک کل بدهی های قمار پدر ات داده تا ات رو بگیره)
زمان حال
+اینجا کجاست ؟
- یه چندوقت اینجا میمونیم
+ چرا
- چون همینه که هس
+ چشم غره
ویو ات
کوک سوییچو پرت کرد سمت یکی از نگهبانا
و رفت داخل خونه
عجب عمارت بزرگی بود البته از اون یکی عمارت کوچیک تر بود ولی واقعا خوشگل بود
+کوک ببخشیدا ولی من هیچ لباسی اینجا ندارم
- از قبل ترطیبش رو دادم
+ اها مرسی
- ات خدمتکارا اخر هفته ها مرخصی ان هرچی خواستی خودت انجام بده
+ باشه ممنوننن
میدونم کم بود ولی شرطا نرسیده بود
شرطا 20 تا لایک
تک پارتی هم میزارم بعدا
🤍🙃🤍
ویو ات
اینکه یهو خودش رو اینقدر خونسرد
نشون داد برام عجیب بود
ولی من هنوز نمیدونم داریم کجا میریم و ازش جواب میخوام
+هنوزم نمیگی کجا داری منو میبری
- اگه صبر کنی خودت میفهمی
ویو ات
چند مین گذشت که جلوی یه عمارت بزرگ وایساد
ولی این همون عمارت قبلی نبود
فلش بک
علامت بادیگارد »
» ارباب
- باز چه گندی زدی که مث سگ ترسیدی ؟
» ارباب جاسوسی که فرستاده بودید به باند پروانه ی سیاه
(یه اسم دری وری انتخاب کردم برا بانده😂)
» امروز جسدش رو برامون با یه نامه فرستادن مثل اینکه میخوان برن سراغه انبار اسلحه ها
- لعنتی ( دستشو محکم کوبید رو میز )
- گمشو بیرون ( داد)
ویو کوک
باید به عمارت نزدیک انبار برم
اونجا زودتر میرسم به انبار و اتفاقی هم برای ات
نمیوفته
( خب اینکه الان ات داره پیش کوک زندگی میکنه توسط کوک برنامه ریزی شده کوک کل بدهی های قمار پدر ات داده تا ات رو بگیره)
زمان حال
+اینجا کجاست ؟
- یه چندوقت اینجا میمونیم
+ چرا
- چون همینه که هس
+ چشم غره
ویو ات
کوک سوییچو پرت کرد سمت یکی از نگهبانا
و رفت داخل خونه
عجب عمارت بزرگی بود البته از اون یکی عمارت کوچیک تر بود ولی واقعا خوشگل بود
+کوک ببخشیدا ولی من هیچ لباسی اینجا ندارم
- از قبل ترطیبش رو دادم
+ اها مرسی
- ات خدمتکارا اخر هفته ها مرخصی ان هرچی خواستی خودت انجام بده
+ باشه ممنوننن
میدونم کم بود ولی شرطا نرسیده بود
شرطا 20 تا لایک
تک پارتی هم میزارم بعدا
🤍🙃🤍
۷.۶k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.