ذوقمان که برای داشتن و خواستنِ چیزها و آدم ها تمام شد ؛ ب
ذوقمان که برای داشتن و خواستنِ چیزها و آدم ها تمام شد ؛ به دست می آوریمشان !
دقیقا همان لحظه ای که
خسته و ناامیدیم از خواستن
و بی انگیزه ایم برای داشتن ؛
دست یافتنی و رسیدنی می شوند چیزها و آدم ها ...
و باز می گردند آنان که رفته اند
و به چنگ می آیند آنان که به چنگ نمی آمدند ...
اما درست زمانی که دیگر دلیلی برای خواستن و علاقه ای برای داشتنشان نداریم !
چای که زیاد بماند با تمامِ خواستنی بودنش ؛
سرد می شود و از دهان می افتد ،
و تو ترجیح می دهی شیرینی ات را بدون چای صرف کنی ،
و کم کم عادت می کنی به این فقدان ،
و فقدان می شود قطعه ی مهمی از پازل زندگی ات ،
و چه بسیارند دوست داشتن ها
و علاقه های سرد شده و از دهان افتاده ،
و چه بسیارتر آدم هایی که به نبودن ها و نداشتن ها ، عادت کرده اند ...
دقیقا همان لحظه ای که
خسته و ناامیدیم از خواستن
و بی انگیزه ایم برای داشتن ؛
دست یافتنی و رسیدنی می شوند چیزها و آدم ها ...
و باز می گردند آنان که رفته اند
و به چنگ می آیند آنان که به چنگ نمی آمدند ...
اما درست زمانی که دیگر دلیلی برای خواستن و علاقه ای برای داشتنشان نداریم !
چای که زیاد بماند با تمامِ خواستنی بودنش ؛
سرد می شود و از دهان می افتد ،
و تو ترجیح می دهی شیرینی ات را بدون چای صرف کنی ،
و کم کم عادت می کنی به این فقدان ،
و فقدان می شود قطعه ی مهمی از پازل زندگی ات ،
و چه بسیارند دوست داشتن ها
و علاقه های سرد شده و از دهان افتاده ،
و چه بسیارتر آدم هایی که به نبودن ها و نداشتن ها ، عادت کرده اند ...
۲۸.۹k
۱۳ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.