چندپارتی کوک
با قیافه فوق کیوت کوکی که خواب بود و سرشو روی دسته مبل گذاشته بود مواجه شدم.
آروم به سمتش رفتمو پتویی که کنار مبل روی زمین افتاده بود برداشتو روش انداختم.
و خودم به سمت آشپزخونه رفتم تا برای شام چیزی درست کنم.
.......................
بعد از درست کردن عذای مورد علاقه کوکی اونو روی اپن گذاشتم ولی اول یه کیک و شیرموز از توی یخچال برداشتم تا هول اونو بهش بدم.
به سمتش رفتمو آروم کنارش نشستم و آروم نوازشش کردم.
موهاش نرم بود و حس خوبی بهم میداد.
ات:کوکی
بانی کوچولو
کوک
جعون جونگ کوک
بعد از چندبار پشت سرهم صدا کردن آروم چشماشو باز کردو سرشو روی پام گذاشت.
کوک:بزار بیشتر بخابممممم
ات:کوکی جونم دیگه باید بیدار شی و به شیرموز و کیک روی میز اشاره کردم که گفت:
حالا بلند میشم.
از این حرفش خندم گرفتم و آروم دستمو نوازش وار روی گونش گذاشتم.
که دستمو گرفت....
ادامه دارد..............
آروم به سمتش رفتمو پتویی که کنار مبل روی زمین افتاده بود برداشتو روش انداختم.
و خودم به سمت آشپزخونه رفتم تا برای شام چیزی درست کنم.
.......................
بعد از درست کردن عذای مورد علاقه کوکی اونو روی اپن گذاشتم ولی اول یه کیک و شیرموز از توی یخچال برداشتم تا هول اونو بهش بدم.
به سمتش رفتمو آروم کنارش نشستم و آروم نوازشش کردم.
موهاش نرم بود و حس خوبی بهم میداد.
ات:کوکی
بانی کوچولو
کوک
جعون جونگ کوک
بعد از چندبار پشت سرهم صدا کردن آروم چشماشو باز کردو سرشو روی پام گذاشت.
کوک:بزار بیشتر بخابممممم
ات:کوکی جونم دیگه باید بیدار شی و به شیرموز و کیک روی میز اشاره کردم که گفت:
حالا بلند میشم.
از این حرفش خندم گرفتم و آروم دستمو نوازش وار روی گونش گذاشتم.
که دستمو گرفت....
ادامه دارد..............
۴۵.۴k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.