P:6
P:6
وارد مهمونی شدم جمعیت بزرگی بود ی مهمونی بزرگ و شیک بود دیدم تهیونگ دارع میاد سمتم
تهیونگ: این چیع؟(با اعصبانیت)
ات: چی چی چیع لباسع دیگ😐
تهیونگ: نه منظورم چرا انق بازع ( با اعصبانیت)
ات: برو از سازندش بپرس ک چرا بازع
تهیونگ: پوفففف از پیشم جم نمیخوری منو ددی صدا کن مواظب باش سوتی ندی
ات: باشع باشع دستشو دور کمرم حلق کرد و منو بیشتر ب خدش چسبوند همع نگاهشون رو ما بود رفتیم نشستیم ک 6 تا پسر (همون اعضای بی تی اس ک اونام مافیان)
نامجون: بهههه تهیونگ شی
تهیونگ: سلام نام
جیهوپ: این لیدی رو معرفی نمیکنی
تهیونگ: عا این اتع دوس دخترم
ات: خوشبختم
همه: همچنین اعضا همشونو معرفی کردن و داشتن باهم دیگ حرف میزدن حوصلم سر رفدع بود ک ی دختر اومد
لیا: ددی جونم ( با عشوه)
تهیونگ: ت اینجا چیکار میکنی!
لیا: یادت ک نرفدع منم ب این مهمونی دعوتم ااا این دختره کیع حتما از اون دخترای هرزه زیر خوابیتع نع ( خنده)
تهیونگ با ی سیلی دختره رو انداخت زمین
تهیونگ: اولا هرزه زیر خوابی خودتی دوما این دوست دخترمه حالا هم گمشو (داد) لیا با گریع پا شد رفت
کوک: هیونگ اروم باش
تهیونگ: ات من از طرفش معذرت میخوام
ات: نه مشکلی نیس اشکال ندارع خیلی ناراحت شدم ولی ب روم نیاوردم
ات: ته من میرم سرویس الان میام
تهیونگ: زود بیا
رفتم جلو اینه ایستادم داشتم ارایشمو درس میکردم ک یکی اومد پشت سرم
.....: بیا امشبو باهم بگذرونیم بیب
ات: گمشو بابا
......: دختره هرزه الان نشونت میدم منو چسبوند ب دیوار
تهیونگ: پوففففف پس کجاس خیلی دیر کردع
جیمین: برو دنبالش خب
تهیونگ: راس میگی پاشدم رفتم ک صدای جیغ و گریع میومد درو با شتاب باز کردم با چیزی ک دیدم خون ت رگام منجمد شد
تهیونگ: چیکار میکنی مرتیکع عوضی هیز گرفتم تا حد مرگ زدمش
ات: تهیونگ ولش کن کشتیش هق ( گریع)
تهیونگ دستمو گرف و منو دنبال خودش میکشوند بیرون از مهمونی خارج شدیم ک دستمو کشوندم
ات:....
صاری کم شد👺
شرطا:
لایک:۵
وارد مهمونی شدم جمعیت بزرگی بود ی مهمونی بزرگ و شیک بود دیدم تهیونگ دارع میاد سمتم
تهیونگ: این چیع؟(با اعصبانیت)
ات: چی چی چیع لباسع دیگ😐
تهیونگ: نه منظورم چرا انق بازع ( با اعصبانیت)
ات: برو از سازندش بپرس ک چرا بازع
تهیونگ: پوفففف از پیشم جم نمیخوری منو ددی صدا کن مواظب باش سوتی ندی
ات: باشع باشع دستشو دور کمرم حلق کرد و منو بیشتر ب خدش چسبوند همع نگاهشون رو ما بود رفتیم نشستیم ک 6 تا پسر (همون اعضای بی تی اس ک اونام مافیان)
نامجون: بهههه تهیونگ شی
تهیونگ: سلام نام
جیهوپ: این لیدی رو معرفی نمیکنی
تهیونگ: عا این اتع دوس دخترم
ات: خوشبختم
همه: همچنین اعضا همشونو معرفی کردن و داشتن باهم دیگ حرف میزدن حوصلم سر رفدع بود ک ی دختر اومد
لیا: ددی جونم ( با عشوه)
تهیونگ: ت اینجا چیکار میکنی!
لیا: یادت ک نرفدع منم ب این مهمونی دعوتم ااا این دختره کیع حتما از اون دخترای هرزه زیر خوابیتع نع ( خنده)
تهیونگ با ی سیلی دختره رو انداخت زمین
تهیونگ: اولا هرزه زیر خوابی خودتی دوما این دوست دخترمه حالا هم گمشو (داد) لیا با گریع پا شد رفت
کوک: هیونگ اروم باش
تهیونگ: ات من از طرفش معذرت میخوام
ات: نه مشکلی نیس اشکال ندارع خیلی ناراحت شدم ولی ب روم نیاوردم
ات: ته من میرم سرویس الان میام
تهیونگ: زود بیا
رفتم جلو اینه ایستادم داشتم ارایشمو درس میکردم ک یکی اومد پشت سرم
.....: بیا امشبو باهم بگذرونیم بیب
ات: گمشو بابا
......: دختره هرزه الان نشونت میدم منو چسبوند ب دیوار
تهیونگ: پوففففف پس کجاس خیلی دیر کردع
جیمین: برو دنبالش خب
تهیونگ: راس میگی پاشدم رفتم ک صدای جیغ و گریع میومد درو با شتاب باز کردم با چیزی ک دیدم خون ت رگام منجمد شد
تهیونگ: چیکار میکنی مرتیکع عوضی هیز گرفتم تا حد مرگ زدمش
ات: تهیونگ ولش کن کشتیش هق ( گریع)
تهیونگ دستمو گرف و منو دنبال خودش میکشوند بیرون از مهمونی خارج شدیم ک دستمو کشوندم
ات:....
صاری کم شد👺
شرطا:
لایک:۵
۳۸.۰k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.