دوپارتی درخواستی
نام:فتوشاپ
هیونجین برای تمرین آهنگ جدیدشون رفته بود کمپانی.هه این هم توی خونه تنهابود که دوستش بورا بهش زنگ زد که بران بار هی
هه این هم چون حوصله ش سررفته بود قبول کرد.لباس هه این خیلی باز بود ولی اهمیتی نداد و همونو پوشید.با دو ستش رفتن بار و هه این به عنوان نوشیدنی خواست شراب بخوره که بورا اصرار کرد الکل بخورن.هه اینم بخاطربورا قبول کرد.هه این ایندفعه توی نوشیدن زیادروی کرده بود.به همین دلیل رفت اون وسطا که یکم برقصه و حال کنه.داشت با پسرا میرقصید که یدفعه هیونجین جلوش ظاهر شد.دست هه این رو محکم گرفت و برد بیرون دوستاشم داشتن با تعجب به اونا نگاه میکردن.هیونجسن از بقیه دوستاش عذرخواعی کرد و گفت نمیتونه بمونه.وبعد اینکه هه این رو سوار ماشین کرد خودشم سوار شد.توی مسیر هه این از هیونجین خواهش کرد که کمی اروم برونه ولی هیونجین به حرفای اون اعتنایی نمیکرد.رسیدن خونه هیونجین دست هه این رو محکم گرفت و به هر دو به سمت خونه رفتن.هیونجین درو بار کرد هه این رو محکم انداخت روی مبل.هیونجین:هه این توضیح بده.این عکسا چیه ازت پخش شده.چرا توی بار بین اون همه پسر میرقصیدی( باداد)
هه این: من هیچی درباره عکسا نمیدونم( بامستی و لکنت)
هیونجین: دروغ نگو.چرا داری دروغ سرهم میکنی؟( باداد)
هه این میخواست دوباره حرف بزنه که هیونجین یه سیلی محکم بهش زد.و هه این ازمستی اومد بیرون و متوجه اعصبانیت شدید هیونجین شد.هه این باز خواست حرفی بزنه و هیونجین ایندفعه محکمتر زد طوری که هه این روی زمین افتاد.هیونجین شروع کرد به کتک زدن هه این..
فلش به بعد کتک زدن:هه این بینی و لبش پرخون شده بود ولی هیونجین اعتنایی نکرد و دستشو گرفت و از روی زمین بلند کرد. به سمت در برد.درو باز کرد هه این رو انداخت بیرون.هیونجین:امیدوارم اون قلب بیمارت زودتر از کار بیفته...و درو محکم بست.هه این از اونجا دورشد.به سمت خیابون حرکت کرد.توی خیابون هرکی هه این رو میدید بهش یه تیکه مینداخت کع این باعث آزار اون میشد.اون حرف هیونجین قلب هه این رو به درد می آورد.هه این تصنیم خودکشی گرفت تا بتونه ازچشم هیونجین دور بمونه و به خودش آرانش بده..اون رفت سمت پلی زیرش آب بودو از نرده رفت اونور و دستاشو باز کرد
هه این: من به هرحال دوستت دارم هیونجین.ولی ای کاش میزاشتی بهت بگم همه ی اون عکسا فتوشاپه!!وبعد خودشو انداخت....
هیونجین برای تمرین آهنگ جدیدشون رفته بود کمپانی.هه این هم توی خونه تنهابود که دوستش بورا بهش زنگ زد که بران بار هی
هه این هم چون حوصله ش سررفته بود قبول کرد.لباس هه این خیلی باز بود ولی اهمیتی نداد و همونو پوشید.با دو ستش رفتن بار و هه این به عنوان نوشیدنی خواست شراب بخوره که بورا اصرار کرد الکل بخورن.هه اینم بخاطربورا قبول کرد.هه این ایندفعه توی نوشیدن زیادروی کرده بود.به همین دلیل رفت اون وسطا که یکم برقصه و حال کنه.داشت با پسرا میرقصید که یدفعه هیونجین جلوش ظاهر شد.دست هه این رو محکم گرفت و برد بیرون دوستاشم داشتن با تعجب به اونا نگاه میکردن.هیونجسن از بقیه دوستاش عذرخواعی کرد و گفت نمیتونه بمونه.وبعد اینکه هه این رو سوار ماشین کرد خودشم سوار شد.توی مسیر هه این از هیونجین خواهش کرد که کمی اروم برونه ولی هیونجین به حرفای اون اعتنایی نمیکرد.رسیدن خونه هیونجین دست هه این رو محکم گرفت و به هر دو به سمت خونه رفتن.هیونجین درو بار کرد هه این رو محکم انداخت روی مبل.هیونجین:هه این توضیح بده.این عکسا چیه ازت پخش شده.چرا توی بار بین اون همه پسر میرقصیدی( باداد)
هه این: من هیچی درباره عکسا نمیدونم( بامستی و لکنت)
هیونجین: دروغ نگو.چرا داری دروغ سرهم میکنی؟( باداد)
هه این میخواست دوباره حرف بزنه که هیونجین یه سیلی محکم بهش زد.و هه این ازمستی اومد بیرون و متوجه اعصبانیت شدید هیونجین شد.هه این باز خواست حرفی بزنه و هیونجین ایندفعه محکمتر زد طوری که هه این روی زمین افتاد.هیونجین شروع کرد به کتک زدن هه این..
فلش به بعد کتک زدن:هه این بینی و لبش پرخون شده بود ولی هیونجین اعتنایی نکرد و دستشو گرفت و از روی زمین بلند کرد. به سمت در برد.درو باز کرد هه این رو انداخت بیرون.هیونجین:امیدوارم اون قلب بیمارت زودتر از کار بیفته...و درو محکم بست.هه این از اونجا دورشد.به سمت خیابون حرکت کرد.توی خیابون هرکی هه این رو میدید بهش یه تیکه مینداخت کع این باعث آزار اون میشد.اون حرف هیونجین قلب هه این رو به درد می آورد.هه این تصنیم خودکشی گرفت تا بتونه ازچشم هیونجین دور بمونه و به خودش آرانش بده..اون رفت سمت پلی زیرش آب بودو از نرده رفت اونور و دستاشو باز کرد
هه این: من به هرحال دوستت دارم هیونجین.ولی ای کاش میزاشتی بهت بگم همه ی اون عکسا فتوشاپه!!وبعد خودشو انداخت....
۵.۷k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.