قمار؟! p15
کوک:کدوم گوری رفتی احمق در به در دنبالتم(داد)
ا.ت:اولن آروم باش دومن فرار کردم سومنات تو کلی خدمتکار داری من چرا باید مهم باشه که فرار میکنم یا نه؟
کوک:اولن نمیخوام دومن گوه خوردی سومن بابات تورو به من داد
ا.ت:بابام یه عوضی قمار بازه چ..چرا باید به خاطر اون هققق از ارزوهام بگذرم هققق
کوک:آرزو چه ارزویی
ا.ت:میخوام برگردم پیش عشقم و...
کوک پرید وسط حرفش
کوک:عشقت آره عشقت مگه چیکارت کردم ها بگو ببینم بهت آب و غذا ندادم کتکت زدم باهات سرد بودم چیکار کردم که فرار کردی (داد)
ا.ت: کوک داد نزننننن
کوک:دوس دارم(داد)
ا.ت:میگم داد تزن من ..من
کوک:تو چی ها؟(داد)
ا.ت:من ..من میترسم
کوک:بایدم بترسی کدوم گوری؟(داد)
ا.ت:یه بار دیگه داد بزنی قطع میکنم
کوک:باش باش کجایی؟
ا.ت:نمیخوام بگم ارباب
کوک:ارباب؟
ا.ت:آره دیگه ارباب
کوک:الان لخم گفتی کوک بعد دوباره میگی ارباب؟
ا.ت:وایی حواسم نبود
تهیونگ:کوک ا.ت مکان و بلوتوثش رو خاموش کرده
تهیونگ:با کی حرف نیزنی؟
کوک:ا.ت پشت خطه
تهیونگ:حالش خوبه؟
کوک:نمیدونم
کوک:ا.ت حالت خوبه؟
ا.ت:اوهوم شاید
یهو بادیگارد اومد
بادیگارد:ارباب یکی دیگه از دخترای خدمتکار فرار کرد
کوک:به جهنم یکم بگردید شاید پیداش کردی د نکردید هم بدرک حالا گمشو بیرون
جیمین:چرا ا.ت گم شدنی اون خبر انداختی؟
ا.ت:کوک میخوام یچیزی رو بهت بگم
کوک:بگو بگو
ا.ت:م...م..من...دو...دو...دوست دارم
کوک:واقا
ا.ت:آره
کوک:من دوست ندارم ا.ت
ا.ت:میدونم
کوک:عه واقا پس میدونی عاشقتم
ا.ت:راس میگی یا داری خرم میکنی
کوک:راس میگم بیبی
تهیونگ:مبارکهههههه
کوک:ا.ت کجایی؟
ا.ت:نمیگم
کوک:ا.ت نباشی دیوونه میشم
ا.ت:.........
ا.ت:اولن آروم باش دومن فرار کردم سومنات تو کلی خدمتکار داری من چرا باید مهم باشه که فرار میکنم یا نه؟
کوک:اولن نمیخوام دومن گوه خوردی سومن بابات تورو به من داد
ا.ت:بابام یه عوضی قمار بازه چ..چرا باید به خاطر اون هققق از ارزوهام بگذرم هققق
کوک:آرزو چه ارزویی
ا.ت:میخوام برگردم پیش عشقم و...
کوک پرید وسط حرفش
کوک:عشقت آره عشقت مگه چیکارت کردم ها بگو ببینم بهت آب و غذا ندادم کتکت زدم باهات سرد بودم چیکار کردم که فرار کردی (داد)
ا.ت: کوک داد نزننننن
کوک:دوس دارم(داد)
ا.ت:میگم داد تزن من ..من
کوک:تو چی ها؟(داد)
ا.ت:من ..من میترسم
کوک:بایدم بترسی کدوم گوری؟(داد)
ا.ت:یه بار دیگه داد بزنی قطع میکنم
کوک:باش باش کجایی؟
ا.ت:نمیخوام بگم ارباب
کوک:ارباب؟
ا.ت:آره دیگه ارباب
کوک:الان لخم گفتی کوک بعد دوباره میگی ارباب؟
ا.ت:وایی حواسم نبود
تهیونگ:کوک ا.ت مکان و بلوتوثش رو خاموش کرده
تهیونگ:با کی حرف نیزنی؟
کوک:ا.ت پشت خطه
تهیونگ:حالش خوبه؟
کوک:نمیدونم
کوک:ا.ت حالت خوبه؟
ا.ت:اوهوم شاید
یهو بادیگارد اومد
بادیگارد:ارباب یکی دیگه از دخترای خدمتکار فرار کرد
کوک:به جهنم یکم بگردید شاید پیداش کردی د نکردید هم بدرک حالا گمشو بیرون
جیمین:چرا ا.ت گم شدنی اون خبر انداختی؟
ا.ت:کوک میخوام یچیزی رو بهت بگم
کوک:بگو بگو
ا.ت:م...م..من...دو...دو...دوست دارم
کوک:واقا
ا.ت:آره
کوک:من دوست ندارم ا.ت
ا.ت:میدونم
کوک:عه واقا پس میدونی عاشقتم
ا.ت:راس میگی یا داری خرم میکنی
کوک:راس میگم بیبی
تهیونگ:مبارکهههههه
کوک:ا.ت کجایی؟
ا.ت:نمیگم
کوک:ا.ت نباشی دیوونه میشم
ا.ت:.........
۱۱.۱k
۰۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.