دره ی مومین قسمت ۸
وی تصمیم گرفت که تمام شیاطین را بکشد و وقتی همه ی. شیاطین را کشت در نهایت خودش هم بکشد چون میترسید روزی مثل شیاطینی که دیده بود شود میخواست تمام ان موجودات را منقرض کند
ولی نمیدانست چه گونه این کار را انجام بدهد توی داستان ها خوانده بود نور خورشید باعث مرگ شیاطین میشوند ولی این شیاطین با شیاطین داستان ها فرق داشتند آنها دندان هایشان نیش نداشت یا چشم هایشان هم حالت خاصی نبود ولی میتوانستند به هر شکلی در بیایند
وی اصلا نتوانست بخوابد فقط داشت به تصمیمش فکر میکرد که اکارا در اتاقش را باز کرد و گفت:«بیا صبحونه بخور»
وی دنبال اکارا رفت و کارا را روی میز چوبی دید وی منتظر یک غذای خوشمزه بود ولی ناگهان لیوان و بشقابی جلویش گذاشتند توی لیوان همان زهری بود که دیشب با کارا از دهان مار ها بیرون اوردند بود و در بشقاب هم تکه گوشت قاچ شده ی. پخته ی. انسان بود
کارا با خوشحالی همه ی. انها را خورد و لیوان هم سر کشید. و اکارا هم با چنگال انها را جدا کرد و تکه تکه خورد ولی وی همان جا وایستاده بود و فقط به ظرف ها نگاه میکرد و ناگهان قطرات اشک روی. سینی ریختند
اکارا گفت:«تو چت شده.؟»
کارا گفت:«ای احمق»
وی انها را ترک کرد و رفت دستشویی و رو به اینه انگشت هایش را روی دهانش گذاشت و یهو قطرات خون را روی روشویی دید وی انگشت خود را خورده بود! و از دهانش خون می امد و انگشتش بازسازی شد
بعد هم دست هایش روی سرش گذاشت و گفت:«چی؟؟این دیگه چه کاری بود ؟؟»
وی کلی داد زد و خودش را به در و دیوار زد آکارا وارد دستشویی شد تا ببیند وی دارد چه کار میکند و وی ناگهان گردن اکارا را گاز گرفت اکارا وی را روز زمین پرت کرد اکارا گفت:«فکر کردی کی ای؟»
وی گفت:«من...خودمم نمیدونم دارم چیکار میکنم.... من ..من»
و ناگهان کلی داد کشید و گریه کرد
اکارا گفت:«بهتره که بیهوشت کنم»
وی گفت:«نه لطفا این کارو نک...»
آکارا با استفاده از قدرتش وی را بیهوش کرد
وقتی بلند شد توی اتاقش بود و رو برویش آکارا بود
وی گفت:«اه ...چرا اینجام»
آکارا گفت:«حالت خوبه؟»
وی گفت:«فکر کنم آره»
وی به پنجره نگاه کرد شب شده بود و باد به پنجره میخورد
آکارا گفت:«باید بریم که شنلتو بگیریم»
#انیمه
#مویچیرو
#شیطان_کش
#موچی
#تانجیرو
#بک
#فالو
#انیمه_شاپ
#دارک
#ویژه
#اوتاکویی
#کاسپلی
#پسر
#دختر
#نزوکو
#شینیبو
#گیو
#شیپ
#سیاه
#سفید
#مایکل_جکسون
#سبز
#قرمز
#مانگا
#مانگای_دیواری
#فیگور
#گیاه
#کتاب
#خون_آشام
#توکیو_غول
#سناریو
#توکیو_ریونجرز
#دره_مومین
#گوشی
#سم
#آهنگ
#anime
#کیپاپ
#بی_تی_اس
#شوگا
#جیهوب
#یونگی
#تهیونگ
#جین
#جونگ_کوک
#کوک
#جیمین
#رپ_مانستر
#رمان
#داستان
#ترسناک
#فانتزی
ولی نمیدانست چه گونه این کار را انجام بدهد توی داستان ها خوانده بود نور خورشید باعث مرگ شیاطین میشوند ولی این شیاطین با شیاطین داستان ها فرق داشتند آنها دندان هایشان نیش نداشت یا چشم هایشان هم حالت خاصی نبود ولی میتوانستند به هر شکلی در بیایند
وی اصلا نتوانست بخوابد فقط داشت به تصمیمش فکر میکرد که اکارا در اتاقش را باز کرد و گفت:«بیا صبحونه بخور»
وی دنبال اکارا رفت و کارا را روی میز چوبی دید وی منتظر یک غذای خوشمزه بود ولی ناگهان لیوان و بشقابی جلویش گذاشتند توی لیوان همان زهری بود که دیشب با کارا از دهان مار ها بیرون اوردند بود و در بشقاب هم تکه گوشت قاچ شده ی. پخته ی. انسان بود
کارا با خوشحالی همه ی. انها را خورد و لیوان هم سر کشید. و اکارا هم با چنگال انها را جدا کرد و تکه تکه خورد ولی وی همان جا وایستاده بود و فقط به ظرف ها نگاه میکرد و ناگهان قطرات اشک روی. سینی ریختند
اکارا گفت:«تو چت شده.؟»
کارا گفت:«ای احمق»
وی انها را ترک کرد و رفت دستشویی و رو به اینه انگشت هایش را روی دهانش گذاشت و یهو قطرات خون را روی روشویی دید وی انگشت خود را خورده بود! و از دهانش خون می امد و انگشتش بازسازی شد
بعد هم دست هایش روی سرش گذاشت و گفت:«چی؟؟این دیگه چه کاری بود ؟؟»
وی کلی داد زد و خودش را به در و دیوار زد آکارا وارد دستشویی شد تا ببیند وی دارد چه کار میکند و وی ناگهان گردن اکارا را گاز گرفت اکارا وی را روز زمین پرت کرد اکارا گفت:«فکر کردی کی ای؟»
وی گفت:«من...خودمم نمیدونم دارم چیکار میکنم.... من ..من»
و ناگهان کلی داد کشید و گریه کرد
اکارا گفت:«بهتره که بیهوشت کنم»
وی گفت:«نه لطفا این کارو نک...»
آکارا با استفاده از قدرتش وی را بیهوش کرد
وقتی بلند شد توی اتاقش بود و رو برویش آکارا بود
وی گفت:«اه ...چرا اینجام»
آکارا گفت:«حالت خوبه؟»
وی گفت:«فکر کنم آره»
وی به پنجره نگاه کرد شب شده بود و باد به پنجره میخورد
آکارا گفت:«باید بریم که شنلتو بگیریم»
#انیمه
#مویچیرو
#شیطان_کش
#موچی
#تانجیرو
#بک
#فالو
#انیمه_شاپ
#دارک
#ویژه
#اوتاکویی
#کاسپلی
#پسر
#دختر
#نزوکو
#شینیبو
#گیو
#شیپ
#سیاه
#سفید
#مایکل_جکسون
#سبز
#قرمز
#مانگا
#مانگای_دیواری
#فیگور
#گیاه
#کتاب
#خون_آشام
#توکیو_غول
#سناریو
#توکیو_ریونجرز
#دره_مومین
#گوشی
#سم
#آهنگ
#anime
#کیپاپ
#بی_تی_اس
#شوگا
#جیهوب
#یونگی
#تهیونگ
#جین
#جونگ_کوک
#کوک
#جیمین
#رپ_مانستر
#رمان
#داستان
#ترسناک
#فانتزی
۳.۵k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.