پارت 5
مجبور بودم مجبور بودم ایملدا من عاشقتمم وگرنه هیچ وقت هیچ وقت با اون سولدای عوضی ازدواج نمیکردم من رو ببخش ایملدا هق هق 😓😥😥😥
ایملدا ویو
از اونجا اومدم بیرون ازت متنفرم جئون جونگ کوک من ازت متنفرم هق هق 😭 😭 😭 😭 😭(علامت ایملدا & علامت یونگجه $علامت پدر ایملدا _)
$ ایملدا حالت خوبه چرا گریه میکنی
&برو کنار خودم برمیگردم خونه فقط برو
$ نه نمیتونم تو حالت خوب نیست
&مگه مهمه ها واسه کی مهمه😭😭😭😭😭
$ واسه من مهمه گریه نکن خواهش میکنم
& اون اون ترکم کرد من واقعا دوستش داشتم چرا چرا ها چراااا اااآاااااااا
$ بغلش کردم من نمیدونستم عذر میخوام
& من بهش نیاز دارم
$ آروم باش ایملدا اشکال نداره بیا بریم
& ههه هههه (نفس نفس زدن)
یونگجه ویو
هی حالت خوبه ایم ایملدا هی بیدار شو لعنتی
سوار ماشین شدم ایملدا رو گذاشتم توی ماشین با آخرین سرعت میرفتم بسمت بیمارستان رسیدم اونجا پرستارها اون رو بردن اتاقی گوشیم رو در آوردم و به آقای پارک زنگ زدم
_ یونگجه دخترم چرا ایملدا به گوشی جواب نمیده
$ آقای پارک ایملدا
_ایملدا چی اتفاقی افتاده
$من الان بیمارستان هستم حال یونگجه بد شده لطفا بیاین اینجا
_چی اراسو اراسو (باشه باشه) الان میام
$منتظرم نمیدونستم چرا واسش نگران بودم وقتی بغلش کردم احساس می کردم خواهرم رو بغل کردم حس خیلی خوبی داشت ولی الان اون اینجاست
با صدای آقای پارک به خودم اومدم
_ایملدا کجاست یونگجه حالش خوبه
$بردنش اون اتاق
_چه اتفاقی افتاد
$اون..... با اومدن دکتر حرفم نصفه موند
_دکتر حال دخترم چطوره
دکتر الان حالشون خوبه ولی (علامت جیمین #)
# ولی چی
دکتر ایشون بدنشون خیلی ضعیفه انگار آسیب هم دیدن راستش زنده موندنشون هم از روی خوش شانسیشون بوده قرار دوران بارداری خیلی سختی داشته باشن لطفا مراقبش باشین و هر سه هفته یه بار هم بیارینش کنترل این داروهارو براشون تهیه کنید
_بله خیلی ممنون
$من داروها رو میخرم
# خودم میخرم لازم نیست تو بری
$ اون وقت چرا تو
# چون اون خواهرمه
$مهم نیست من خودم میرم آقای پارک به من گفت ازش مراقبت کنم
# تو هیچ کس نیستی که بخوای ازش مراقبت هم کنی
$ اینکه من کی هستم و چی هستم به تو مربوط نیست
# تو....
_بسه دیگه نمیخوام بیشتر حرف بزنید هر دوتاتون برید و دارو ها رو بخرید کارهای ترخیص هم انجام بدید
$ # باشه
&احساس سرگیجه داشتم آروم لای چشام رو باز کردم
توی بیمارستان بودم پرستار پرستار آه کسی اونجا نیست پدرم اومد داخل
_دخترم حالت خوبه چیشده بهم بگو
& پدر جونگ کوک اون اون
_اون چی
& اون ازدواج کرده
ایملدا ویو
از اونجا اومدم بیرون ازت متنفرم جئون جونگ کوک من ازت متنفرم هق هق 😭 😭 😭 😭 😭(علامت ایملدا & علامت یونگجه $علامت پدر ایملدا _)
$ ایملدا حالت خوبه چرا گریه میکنی
&برو کنار خودم برمیگردم خونه فقط برو
$ نه نمیتونم تو حالت خوب نیست
&مگه مهمه ها واسه کی مهمه😭😭😭😭😭
$ واسه من مهمه گریه نکن خواهش میکنم
& اون اون ترکم کرد من واقعا دوستش داشتم چرا چرا ها چراااا اااآاااااااا
$ بغلش کردم من نمیدونستم عذر میخوام
& من بهش نیاز دارم
$ آروم باش ایملدا اشکال نداره بیا بریم
& ههه هههه (نفس نفس زدن)
یونگجه ویو
هی حالت خوبه ایم ایملدا هی بیدار شو لعنتی
سوار ماشین شدم ایملدا رو گذاشتم توی ماشین با آخرین سرعت میرفتم بسمت بیمارستان رسیدم اونجا پرستارها اون رو بردن اتاقی گوشیم رو در آوردم و به آقای پارک زنگ زدم
_ یونگجه دخترم چرا ایملدا به گوشی جواب نمیده
$ آقای پارک ایملدا
_ایملدا چی اتفاقی افتاده
$من الان بیمارستان هستم حال یونگجه بد شده لطفا بیاین اینجا
_چی اراسو اراسو (باشه باشه) الان میام
$منتظرم نمیدونستم چرا واسش نگران بودم وقتی بغلش کردم احساس می کردم خواهرم رو بغل کردم حس خیلی خوبی داشت ولی الان اون اینجاست
با صدای آقای پارک به خودم اومدم
_ایملدا کجاست یونگجه حالش خوبه
$بردنش اون اتاق
_چه اتفاقی افتاد
$اون..... با اومدن دکتر حرفم نصفه موند
_دکتر حال دخترم چطوره
دکتر الان حالشون خوبه ولی (علامت جیمین #)
# ولی چی
دکتر ایشون بدنشون خیلی ضعیفه انگار آسیب هم دیدن راستش زنده موندنشون هم از روی خوش شانسیشون بوده قرار دوران بارداری خیلی سختی داشته باشن لطفا مراقبش باشین و هر سه هفته یه بار هم بیارینش کنترل این داروهارو براشون تهیه کنید
_بله خیلی ممنون
$من داروها رو میخرم
# خودم میخرم لازم نیست تو بری
$ اون وقت چرا تو
# چون اون خواهرمه
$مهم نیست من خودم میرم آقای پارک به من گفت ازش مراقبت کنم
# تو هیچ کس نیستی که بخوای ازش مراقبت هم کنی
$ اینکه من کی هستم و چی هستم به تو مربوط نیست
# تو....
_بسه دیگه نمیخوام بیشتر حرف بزنید هر دوتاتون برید و دارو ها رو بخرید کارهای ترخیص هم انجام بدید
$ # باشه
&احساس سرگیجه داشتم آروم لای چشام رو باز کردم
توی بیمارستان بودم پرستار پرستار آه کسی اونجا نیست پدرم اومد داخل
_دخترم حالت خوبه چیشده بهم بگو
& پدر جونگ کوک اون اون
_اون چی
& اون ازدواج کرده
۶۳.۱k
۱۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.