شکنجه ی عشق 💔
پارت ۶
صبح
کوک ویو
صبح با حس سنگینی روی سینم بیدار شدم که با صورت کیوت و بامزه ی ا.ت که روی سینم خواب بود روبه رو شدم. همینجور محو نگاه کردنش بودم که چشماشو باز کرد و با هم چشم تو چشم شدیم. سکوت بدی بینمون بود پس سکوت و شکستم و گفتم:
کوک:صبحت بخیر کیتن
ات:صبح توهم بخیر ددی
کوک:دلت درد نمیکنه؟
ات:چلا قیلی دلد میتونه🥺
کوک:اوکی کیوتکم.یکی منو بگیره نیام بقولمت.
ات:بانی توشولو ی خوشملم.
کوک:وادفاک کیتن من کوجام شبیه بانیه؟
ات:اممممم همه جاد
کوک:اومممممم پس اگه تو میگی باشه من میشم بیانیه تو و تو هم میشی گربه کوشولوی من.
ات:اوهممممم . ببلم دموم. 🥺(ببرم حموم)
کوک:باشه کیتن کوچولوی من.
بعد برآید بغلش کردم و بردمش توی حمام و وان پر آب کردم و اونو گذاشتم توی وان و خدمم وارد وان شدم و از پشت بغلش کردم و زیر دلشو ماساژ دادم و دوش گرفتیم و اومدیم بیرون و یه لباس براش بیرون آوردم و تنش کردم(عکسشو میزارم)و موهاشو خشک کردم که خودش موهاشو مدل دار بست(عکسشو میزارم)و بعد یه میکاپ خیلی خوشگل کرد و یه عطر زد که منم لباسمو پوشیدم(عکسشو میزارم)و موهامو حالت دادم و با هم رفتیم پایین و صبحانه خودیم که ات گفت:
ات:کوکی میشه منو ببری خرید ترو خدااااا🥺
کوک:ایششششش تو خیلی کیوتییی اومدم بزار ببینم باشه بیا بریم آماده شیم و بریم.
ات: باجه
ات ویو
رفتم بالا و یه لباس خیلی خوشگل پوشیدم و موهامو حالت دار بستم و یه آرایش کردم و عطر شیرینی که کوک برام گرفته بود و زدم و (عکس همشون و میزارم)رفتم پایین که دیدم کوک با یه کت شلوار خیلی دارک و شیک پایین منتظرمه .ایششش خیلی هات شده بود رفتم پیشش که گفت:
........
خمارییییییییی
لایک ۳۰
کامنت ۱۰
بایییییییییی
برم دنبال استایلاشون بگردم براتون بزارم باییییییی
صبح
کوک ویو
صبح با حس سنگینی روی سینم بیدار شدم که با صورت کیوت و بامزه ی ا.ت که روی سینم خواب بود روبه رو شدم. همینجور محو نگاه کردنش بودم که چشماشو باز کرد و با هم چشم تو چشم شدیم. سکوت بدی بینمون بود پس سکوت و شکستم و گفتم:
کوک:صبحت بخیر کیتن
ات:صبح توهم بخیر ددی
کوک:دلت درد نمیکنه؟
ات:چلا قیلی دلد میتونه🥺
کوک:اوکی کیوتکم.یکی منو بگیره نیام بقولمت.
ات:بانی توشولو ی خوشملم.
کوک:وادفاک کیتن من کوجام شبیه بانیه؟
ات:اممممم همه جاد
کوک:اومممممم پس اگه تو میگی باشه من میشم بیانیه تو و تو هم میشی گربه کوشولوی من.
ات:اوهممممم . ببلم دموم. 🥺(ببرم حموم)
کوک:باشه کیتن کوچولوی من.
بعد برآید بغلش کردم و بردمش توی حمام و وان پر آب کردم و اونو گذاشتم توی وان و خدمم وارد وان شدم و از پشت بغلش کردم و زیر دلشو ماساژ دادم و دوش گرفتیم و اومدیم بیرون و یه لباس براش بیرون آوردم و تنش کردم(عکسشو میزارم)و موهاشو خشک کردم که خودش موهاشو مدل دار بست(عکسشو میزارم)و بعد یه میکاپ خیلی خوشگل کرد و یه عطر زد که منم لباسمو پوشیدم(عکسشو میزارم)و موهامو حالت دادم و با هم رفتیم پایین و صبحانه خودیم که ات گفت:
ات:کوکی میشه منو ببری خرید ترو خدااااا🥺
کوک:ایششششش تو خیلی کیوتییی اومدم بزار ببینم باشه بیا بریم آماده شیم و بریم.
ات: باجه
ات ویو
رفتم بالا و یه لباس خیلی خوشگل پوشیدم و موهامو حالت دار بستم و یه آرایش کردم و عطر شیرینی که کوک برام گرفته بود و زدم و (عکس همشون و میزارم)رفتم پایین که دیدم کوک با یه کت شلوار خیلی دارک و شیک پایین منتظرمه .ایششش خیلی هات شده بود رفتم پیشش که گفت:
........
خمارییییییییی
لایک ۳۰
کامنت ۱۰
بایییییییییی
برم دنبال استایلاشون بگردم براتون بزارم باییییییی
۶.۷k
۲۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.