ارسلان:خوابیدم و دیانا رو انداختم رو خودم
ارسلان:خوابیدم و دیانا رو انداختم رو خودم
دیانا:چیکار میکنی ایی ولم کن
ارسلان: دیانا جیق میزد که آروم لبامو گذاشتم رو لباش و دیانا همینجوری که جیق میزد مشت میزد به سینم
دیانا:لباش اومد رو لبم و تند تند لبم رو میخورد
ارسلان:مشت های دیانا درد گرفت و ساکت شد منم ولش کردم
دیانا:تا ارسلان ولم کرد پاشدم و کنارش نشستم
ارسلان:بیا بخواب
دیانا:نه ارسلان پاشوووو
ارسلان:رفتم سمتش و شروع کردم به قلقلک دادنش
دیانا:وایی ولم کن هههههه
ارسلان :دیانا قرمز شده بود از خنده ولش کردم و بغلش کردم و خوابیدم
دیانا:ارسلان ولم کن من خوابم نمیاد
ارسلان:دیانا بخواب دیگه خستم
دیانا:..........
دیانا:چیکار میکنی ایی ولم کن
ارسلان: دیانا جیق میزد که آروم لبامو گذاشتم رو لباش و دیانا همینجوری که جیق میزد مشت میزد به سینم
دیانا:لباش اومد رو لبم و تند تند لبم رو میخورد
ارسلان:مشت های دیانا درد گرفت و ساکت شد منم ولش کردم
دیانا:تا ارسلان ولم کرد پاشدم و کنارش نشستم
ارسلان:بیا بخواب
دیانا:نه ارسلان پاشوووو
ارسلان:رفتم سمتش و شروع کردم به قلقلک دادنش
دیانا:وایی ولم کن هههههه
ارسلان :دیانا قرمز شده بود از خنده ولش کردم و بغلش کردم و خوابیدم
دیانا:ارسلان ولم کن من خوابم نمیاد
ارسلان:دیانا بخواب دیگه خستم
دیانا:..........
۱۹.۳k
۱۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.