PART 8

و بعد از اینکه مدارک رو به درست اوردیم اون ها رو به پلیس نشون میدیم و به کمک پلیس اون هارو دست گیر می کنیم


سویونگ ـ الحق که شوهر خودم هستی


کوک ـ خوب حالا به جای این کار ها بیا بریم پیش جوکیونگ که الا میاد میگه بدون من چی میگفتید


فلش بک به فردا

از زبان کوک

یه تیپ خیلی خفن زدم و به سمت محل قراری که با جیا و اون جیسای هرزه اففف

سویونگ ـ کجا میری

کوک ـ دارم میرم سر قرار

سویونگ ـ چی داری توی روز روشن بهم خیانت می کنی خجالت نمی کشی تو خیر سرت بچه داری


کوک ـ چی میگه سویونک چه خیانتی مگه یادت رفته قراره امروز برم پیش جیا برای همون کارا

سویونگ ـ چه کار هایی ها

کوک ـ تو مگه حافظه ی ماهی داری نقشه رو مگه یادت رفته


سویونگ ـ اها خوب زود تر می گفتی نصف جونم کردی فکر کردم داری بهم خیانت می کنی

کوک ـ نابقه اگه می خواستم خیانت کنم خوب همون جا برگه ی طلاق رو امضا می کردم کار رو به اینجا نمی کشید

سویونگ ـ حالا یه اشتباهی کردم نمی خواد اینقدر توضیح بدی
خوب خدا فظ مراقب خودت باش

کوک. خدا فظ

از زبان کوک ـ بعد از چند مین به محل قرار داد رسیدم

جیا ـ چه عجب بلاخره اومدی خیلی منتظرت موندم

کوک ـ . ...