پارت۲۶
#پارت۲۶
#رمان#رمان_عاشقانه#رمان_بزرگسال#رمان_اروتیک
برگشت سمتم نگاه خیرمو ک روالتش دیدتویه حرکت یهویی منوکشیدزیر دوشولباموگرفت تودهنش
تن تن لب میگرفتیموامون نمیدادیم بهم
اکتای دستاشواروم ازکمرم سردادپایینوباسنموچنگ زد
اخی بین لباش گفتم ک بی طاقت التشو گذاشت لای بهشتم
سرموبردم عقب نفس نفس میزدم اونم دست کمی ازمن نداشت
_چرانمیکنیش توم
خمارنگام کرد لبخندجذابی زد
_میخوایی برعه توت
سرموب نشونه ی ارع تکون دادم ک برم گردوندچسبوندتم ب دیوارانقد داغ بودم ک سردی دیوار اذیتم نمیکرد
_دخترخوب قمبل کن بزارم توت
خیلی حشری بودموحرف گوش کن قمبل کردم باسنم تودیدش بودوچون پشتم بهش بودنمیدیدم چیکارمیکنه ک یهوگرمی زبونشو لای کونم حس کردم خواستم اعتراض کنم ک فهمیدمحکم نگهم داشت
_تکون نخورمیخوام سوراختواماده کنم
کمی ترس برم داشت ولی انقد داغدبودم ک اهمیتی ندادم
زبون اکتایودوباره لای کونم حس کردم
زبونشو بردسمت سوراخمولیسی بهش زد
_لعنتی سوراخ کونتم صورتیه توروفقط بایدخورد
باحرفش لای پام نبض گرفت بیشترقنبل کردم
زبونشو کمی هل داد توسوراخم ک ناله ایی ازلذت سردادم
یکم عقب جلوکردبعدسرشوبین پام برد وباشهوت تپلمومحکم لیس زد
_اخخخخ اکتای
_جون اکتای هوم زبونمو توچلوت کنم یاپشتت
_جلوو
بااین حرفم زبونشواروم فرستادتوسوراخ جلوم بااحتیاط بازبونش ضربه میزد تابکارتم پارهه نشه
تواوج بودموباحرکت اخرزبونش ب شدت لرزیدم کل ابموخوردوبلندشد
بی جون خواستم ازاون حالت دربیام ک کمرموگرفت
_یکم صبرکنی منم اروم میشم خب فقط چن دیقه
چیزی نگفتی ک التشوچسبوند ب سوراخ پشتمواروم کمی فرستادتو دردنداشتموازش خواستم ادامه بده ک یهوحجم زیادی ازالتشوکردتوم
ازدردزیادش جیغ بلندی کشیدم ک دتشوگذاشت دودهنمولباشوچسبوندب گردنم
_هیش دورت بگردم الان عادت میکنی
گریه ام گرفته بودخیلی درد داشت مث این بود چاقو کردن توپشتم
کمی بعددردش اروم شدوجاشو ب لذت داد
اکتایم ک دید اروم شدم شروع کرد ب تلمبه زدن
انقد تن تنومحکم این کارومیکرد ک شرط میبندم فردانتونم قدم ازقدم بردارم
سیلی ب باسنم زد
_اوف لعنتی همیشه دوس داشتم این کون خوشگلتوبگام
_چییی
خندیدو ب کارش ادامه داد بعدازدقایقی بالاخره ارضاشد
بعدش هم منوشست هم خودشوازحموم حوله پیچ اومدیم بیرون
#رمان#رمان_عاشقانه#رمان_بزرگسال#رمان_اروتیک
برگشت سمتم نگاه خیرمو ک روالتش دیدتویه حرکت یهویی منوکشیدزیر دوشولباموگرفت تودهنش
تن تن لب میگرفتیموامون نمیدادیم بهم
اکتای دستاشواروم ازکمرم سردادپایینوباسنموچنگ زد
اخی بین لباش گفتم ک بی طاقت التشو گذاشت لای بهشتم
سرموبردم عقب نفس نفس میزدم اونم دست کمی ازمن نداشت
_چرانمیکنیش توم
خمارنگام کرد لبخندجذابی زد
_میخوایی برعه توت
سرموب نشونه ی ارع تکون دادم ک برم گردوندچسبوندتم ب دیوارانقد داغ بودم ک سردی دیوار اذیتم نمیکرد
_دخترخوب قمبل کن بزارم توت
خیلی حشری بودموحرف گوش کن قمبل کردم باسنم تودیدش بودوچون پشتم بهش بودنمیدیدم چیکارمیکنه ک یهوگرمی زبونشو لای کونم حس کردم خواستم اعتراض کنم ک فهمیدمحکم نگهم داشت
_تکون نخورمیخوام سوراختواماده کنم
کمی ترس برم داشت ولی انقد داغدبودم ک اهمیتی ندادم
زبون اکتایودوباره لای کونم حس کردم
زبونشو بردسمت سوراخمولیسی بهش زد
_لعنتی سوراخ کونتم صورتیه توروفقط بایدخورد
باحرفش لای پام نبض گرفت بیشترقنبل کردم
زبونشو کمی هل داد توسوراخم ک ناله ایی ازلذت سردادم
یکم عقب جلوکردبعدسرشوبین پام برد وباشهوت تپلمومحکم لیس زد
_اخخخخ اکتای
_جون اکتای هوم زبونمو توچلوت کنم یاپشتت
_جلوو
بااین حرفم زبونشواروم فرستادتوسوراخ جلوم بااحتیاط بازبونش ضربه میزد تابکارتم پارهه نشه
تواوج بودموباحرکت اخرزبونش ب شدت لرزیدم کل ابموخوردوبلندشد
بی جون خواستم ازاون حالت دربیام ک کمرموگرفت
_یکم صبرکنی منم اروم میشم خب فقط چن دیقه
چیزی نگفتی ک التشوچسبوند ب سوراخ پشتمواروم کمی فرستادتو دردنداشتموازش خواستم ادامه بده ک یهوحجم زیادی ازالتشوکردتوم
ازدردزیادش جیغ بلندی کشیدم ک دتشوگذاشت دودهنمولباشوچسبوندب گردنم
_هیش دورت بگردم الان عادت میکنی
گریه ام گرفته بودخیلی درد داشت مث این بود چاقو کردن توپشتم
کمی بعددردش اروم شدوجاشو ب لذت داد
اکتایم ک دید اروم شدم شروع کرد ب تلمبه زدن
انقد تن تنومحکم این کارومیکرد ک شرط میبندم فردانتونم قدم ازقدم بردارم
سیلی ب باسنم زد
_اوف لعنتی همیشه دوس داشتم این کون خوشگلتوبگام
_چییی
خندیدو ب کارش ادامه داد بعدازدقایقی بالاخره ارضاشد
بعدش هم منوشست هم خودشوازحموم حوله پیچ اومدیم بیرون
۳۷۱
۰۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.