پارت 22

ادامه ویو یوری
بلند شو برم لباس بپوشم
زشته جلو دوستات
یکی بیاد من و با این لباس ببینه
_باشه
+برو بیرون
_نمیرم من که همه جاتو دیدم
+باشه من همینجا لباسمو عوض میکنم


یه شلوارک تنگ پوشیدم تا بالای زانوم مشکی
با یکی از تیشرتای سفید لش تهیونگ چون خودم تیشرت نداشتم
شکمم دیده نمیشد چون تیشرته خیلی لش بود منم زیاد شکمم
بزرگ نبود که دیده بشه
یه جوراب نایک بلند سفید پوشیدم
مجبور شدم جلو تهیونگ لباس عوض کنم
تهیونگ رفت پایین
منم رفتم صورتمو شستم یه کوچولو آرایش کردم
ویو تهیونگ
خیالم راحت شد که یوری حالش خوبه
رفتم پایین پیش بچه ها
جی کی: زن خوبی داشتی واقعا
شوگا: خوشگل بود
_یعنی تو چند دقیقه همی جاشو آنالیز کردین
جی کی: پیش اومده

ویو یوری
داشتم میرفتم پایین خودمو تو آینه نگاه کردم
یاد حرف تهیونگ افتادم که
گفت چقد بدنم خوبه
واقعا بدن خوش فرمی داشتم

از پله ها رفتم پایین
تهیونگ با دوستاش مشغول حرف زدن بود
منم رفتم کنار تهیونگ
نشستم
جی کی: زن داداش خوشحال شدم از دیدنت
+همچنین
_گوشیت و پیدا کردی
+نه
_الان پیداش میکنم


تهیونگ داشت دنبال گوشیم میگشت
_چرا گوشیت باید زیر مبل باشه
+وای بده ببینم نشکسته
_بیا

گوشیم و گرفتم نشکسته بود
رفتم پیامارو چک کنم
مامانم نوشته بود
اتاق نوه مو درست کردین؟
جواب دادم
نه هنوز
گوشیم و گذاشتم اونا مشغول حرف زدن شدن
منم رفتم براشون خوراکی آوردم بخوردن