(new model) part 5
(new model) part 5
بچه ها خواهش میکنم لایک کنید یا حداقل یه کامنت بزارید نه چیزی از شما کم میشه نه چیزی به من اضافه میشه
.
.
.
.
.
.
.
اونااا اوکی ا.ت ریدی
(راستی یه مطلبی ا.ت تو آمریکا بدنیا اومده و کلا انگلیسی حرف میزنه الان کله مکالمه هاش تا الان و از این به بعد انگلیسی صحبت میکنه)
ا.ت: اممم سلام خیلی عذر میخوام من متوجه نشدم کیه فکر کردم پسرم عمومه
جین: چی میگه ؟ *کره ای *
نامجون: نه مشکلی نیست (نامجون کلا با ا.ت انگلیسی حرف میزنه)
جین: یاااا با توام چی میگه * کره ای*
نامجون: میگه که فکر کرده پسر عموشه برا همین اینجوری حرف زد * کره ای *
راستی شما کی هستید و اینجا چیکار میکنید و پسر عموتون کیه؟
ا.ت: خیلی عذر میخوام خودمو معرفی نکردم
من لی ا.ت هستم ۲۲ سالمه و کلا اصالتا کره ای هستم اما آمریکا بزگ شدم ولی سه سالی هست که اومدم کره و اینکه برای کار اومدم ینی من عکاس هستم و راستی پسرعموم ه...
تا اومدم بگم هانی پسر عمومه دیدم اومد داخل اتاق
من بهش اشاره کردم گفتم
ا.ت: اینم پسرعموم لی هانی
هانی یه لحظه خمو راست شد فکر کنم ادا احترام کرد
هانی اومد سمتم مثل اینکه همدیگرو میشناختن
هانی خواست منو معرفی کنه که گفتم
ا.ت: من خودمو معرفی کردم نسبتمون رو هم گفتم و علت اینکه چرا ایجا هستم رو هم گفتم
که دیدم هانی با چشای گرد نگام میکنه
و نامجونم داره میخنده البته از خنده های صدا دار نه از اون لبخندای کاملا اروم ولی زیبا جینم که متوجه نشد من چی میگم
هانی: خب پس گفتی که بریم اتاق رئیس که کاراتو براش توضیح بدی نمونه هاتو نشون بدی و برای امتحان از چند نفر عکس میگیری میبینن اگه کارت خوب بود که دیگه هیچ قبولی
ا.ت: فقط اگه قبول شم عکاس کی میشم؟
هانی: یا آقای جانگ هوسوک یا آقای کیم نامجون
نامجون: باید بگم که هوسوک همین امروز یه عکاس استخدام کرد و فقط من موندم که به احتمال زیاد شما برای من میشی
.
.
ا.ت ویو
الان چی گفت من مال اون میشم
ا.ت: چی؟!
نامجون: او نه منظورمو بد برداشت نکنید منظورم این بود که عکاس من میشید
ا.ت: اها باشه پس بریم پس فعلا تا بهتون خبرشو میدم البته اگه قبول شم
نامجون که تا الان داشت برا جین حرفامو ترجمه میکرد جین گفت
جین: فایتینگ
نامجونو و هانیم گفتن که موفق باشی
و منم به سمتاتاق رئیس رفتم در اتاق زدم که گفت بیا
رفتم داخل بهم اشاره کرد که بشینم
رئیس: خب اول خودتو معرفی کن بعد نمونه کاراتو نشون بده بعد مدارکتو بده که اگه همه اینا قابل قبول باشه ازت امتحان میگیریم
ا.ت: باشه خب من ا.ت هستم ۲۲ سالمه اصالتا کره ای هستم ولی تا سه سال پیش آمریکا زندگی میکردم
بعد از تو کیفم نمونه کار ها و
مدارکمو در آوردم دادم رئیس
رئیس از گرفت گفت برو بیرون چند دقیقه دیگه صدات میکنم
رفتم بیرون که دیدم....
لایک کامنت🍧
بچه ها خواهش میکنم لایک کنید یا حداقل یه کامنت بزارید نه چیزی از شما کم میشه نه چیزی به من اضافه میشه
.
.
.
.
.
.
.
اونااا اوکی ا.ت ریدی
(راستی یه مطلبی ا.ت تو آمریکا بدنیا اومده و کلا انگلیسی حرف میزنه الان کله مکالمه هاش تا الان و از این به بعد انگلیسی صحبت میکنه)
ا.ت: اممم سلام خیلی عذر میخوام من متوجه نشدم کیه فکر کردم پسرم عمومه
جین: چی میگه ؟ *کره ای *
نامجون: نه مشکلی نیست (نامجون کلا با ا.ت انگلیسی حرف میزنه)
جین: یاااا با توام چی میگه * کره ای*
نامجون: میگه که فکر کرده پسر عموشه برا همین اینجوری حرف زد * کره ای *
راستی شما کی هستید و اینجا چیکار میکنید و پسر عموتون کیه؟
ا.ت: خیلی عذر میخوام خودمو معرفی نکردم
من لی ا.ت هستم ۲۲ سالمه و کلا اصالتا کره ای هستم اما آمریکا بزگ شدم ولی سه سالی هست که اومدم کره و اینکه برای کار اومدم ینی من عکاس هستم و راستی پسرعموم ه...
تا اومدم بگم هانی پسر عمومه دیدم اومد داخل اتاق
من بهش اشاره کردم گفتم
ا.ت: اینم پسرعموم لی هانی
هانی یه لحظه خمو راست شد فکر کنم ادا احترام کرد
هانی اومد سمتم مثل اینکه همدیگرو میشناختن
هانی خواست منو معرفی کنه که گفتم
ا.ت: من خودمو معرفی کردم نسبتمون رو هم گفتم و علت اینکه چرا ایجا هستم رو هم گفتم
که دیدم هانی با چشای گرد نگام میکنه
و نامجونم داره میخنده البته از خنده های صدا دار نه از اون لبخندای کاملا اروم ولی زیبا جینم که متوجه نشد من چی میگم
هانی: خب پس گفتی که بریم اتاق رئیس که کاراتو براش توضیح بدی نمونه هاتو نشون بدی و برای امتحان از چند نفر عکس میگیری میبینن اگه کارت خوب بود که دیگه هیچ قبولی
ا.ت: فقط اگه قبول شم عکاس کی میشم؟
هانی: یا آقای جانگ هوسوک یا آقای کیم نامجون
نامجون: باید بگم که هوسوک همین امروز یه عکاس استخدام کرد و فقط من موندم که به احتمال زیاد شما برای من میشی
.
.
ا.ت ویو
الان چی گفت من مال اون میشم
ا.ت: چی؟!
نامجون: او نه منظورمو بد برداشت نکنید منظورم این بود که عکاس من میشید
ا.ت: اها باشه پس بریم پس فعلا تا بهتون خبرشو میدم البته اگه قبول شم
نامجون که تا الان داشت برا جین حرفامو ترجمه میکرد جین گفت
جین: فایتینگ
نامجونو و هانیم گفتن که موفق باشی
و منم به سمتاتاق رئیس رفتم در اتاق زدم که گفت بیا
رفتم داخل بهم اشاره کرد که بشینم
رئیس: خب اول خودتو معرفی کن بعد نمونه کاراتو نشون بده بعد مدارکتو بده که اگه همه اینا قابل قبول باشه ازت امتحان میگیریم
ا.ت: باشه خب من ا.ت هستم ۲۲ سالمه اصالتا کره ای هستم ولی تا سه سال پیش آمریکا زندگی میکردم
بعد از تو کیفم نمونه کار ها و
مدارکمو در آوردم دادم رئیس
رئیس از گرفت گفت برو بیرون چند دقیقه دیگه صدات میکنم
رفتم بیرون که دیدم....
لایک کامنت🍧
۳.۷k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.