16

_بیا اینجا بشین
+باشه
همون دوست کوک:به به چه خانوم خوشگلی.کوک توکه گفتی رابطه ای باهم ندارین
_بنظرت اگه میگفتم باهمیم راحت ولمون میکردی؟
+کوک من باید برم بنظرم دوست های مناسبس برای من نیستن
_اره بری بهتره
+
رفتم رو تاب نشستم و اهنگ گوش دادم. تو حال خودم بودم که یکی زد رو پشتم رومو برگردوندم دیدم یه پسر جذاب و خوشتیپ بهم زل زده بود (علامت پسره %)
% :خانوم خوشگله نظرت چیه باهم برقصیم
+ممنونم علاقه ای به رقص ندارم
%:ولی اینجور که معلومه اهنگ دوس داری
+چطور
پسره اومد و کنار ات نشست
%:چون منم یه اهنگ خوبببببب دارم میخوای بهت نشون بدم؟
+اهنگتون باشه برا خودتون من از اون آدماش نیستم (و از تاب بلند شد و رفت سمت میز کوک)
_چیشد عزیزم دوباره برگشتی
+(وای خدا چرا وقتی الان دارم به حرف زدنش نگاه میکنم خیلی ارامش بخش و قشنگه؟چرا تا حالا بهش دقت نکرد)
_ات؟
+هاا ...یعنی بله؟
_حالت خوبه؟
+اممم اره خوبم یه لحظه حواسم پرت شد
_خوبه که حالت خوبه
بعد از رفتن مهمونا
+
همینجور که کفشاش رو در اورده بود و روی چمنا راه میرفت
+وای خوب شد رفتن بلاخره راحت شدم
_ات
+روشو برگردوند و همینجور به کوک نگاه میکرد
_ات؟ الو؟(دستشو میزاره رو شونه ی ات و تکون میده)
+ب..بله چیزی گفتی؟
_اره گفتم ولی مهم نیست تو اصلا حالت خوب نیست بهتره بخوابی
+کوک(با ناز )
_بله؟
+میگم میای امشب هم توی حیاط بخوابیم ؟
_امشب؟
+اره البته اگه نمیخوای مشکلی نیست فقط گفتم هوا خوبه و میتونیم ازه هوا لذت ببریم
_معلومه که میام
+ولقعاااا؟پس من میرم وسایلامو بیارم
_میشه پتو و بالش منم بیاری
+اره