پارت ۱۴

پارت ۱۴

رسیدیم شهر بازی خیلی ذوق داشتم مثل بچه کوچولو ها

-خب چی کار کنیم
+تهیونگ من عروسک میخوام میشه دارت بازی کنی تا من عروسک بگیرم؟
-باش
+هورااا(با لحن کیوت)


تهیونگ دارت بازی کرد خیلی نشونه گیریش خوب بود من دوتا عروسک اسب تک شاخ گرفتم

تهیونگ ویو

با ات کلی بازی کردیم تا حالا اینقدر خوشحال ندیده بودمش

-ات به نظرت بریم چرخ فلک سوار شیم
+چی.....امم خب باشه/:
-میترسی؟
+چیییی؟ من.... من از چرخ فلک بترسم نه

ات ویو
وایییییی حالا ابروم پیشش میره
خاک تو سرم کنن خدااااا

تهیونگ ویو
فهمیدم ات از ارتفاع میترسه هیچی نگفتم سوار شدیم چشماشو بسته بود وایی خدا خیلی کیوت شده بود برای اینکه نترسه بغلش کردم

+ممنون
-.........

از چرخ فلک اومدیم پایین رفتیم سمت ماشین که......

اینم از این پارت🙂😁

لایک
فالو
پلیییزز❤ 🙂🙃