پارت13
جیهو: چی... یعنی تو وافعا عاشقم شدی
تهیونگ: اره اونم دیوونه وار
جیهیو: اما ما دو تا نمیتونیم.... من نمیتونم قبولت کنم چون تو میخواستی بهم دست درازی کنی
تهیونگ: چون دوست دارم میفهمی؟
جیهیو.: اگه بگم من دویت ندارم میخوای چیکارم کنی؟
تهیونگ: هیچی....... اول میگم که بری بعدش خودمو میکشم
جیهیو: یعنی حاضری بخاطر من خودتو بکشی؟(تو دیگه چقدر خزی)
تهیونگ: اره چون دیوونت شدم دختر
من عاشق جیهیو شدم عاشق تو
ببین من هم پول دارم هیکل و قیافه هم که دارم پس دیگه چی میخوای؟
جیهیو: اولا من دنبال پول و ثروتت نیستم اینو بفهم دوما درسته هیکل و قیافه داری اما اخلاقشو نداری مثل یه حیوون با ادم صحبت میکنی
تهیونگ: مثل حیوون؟ جانننن؟ ببینم تو منو مثل یه حیوون میبینی میخواستی منظورتو برسونی درسته؟
جیهیو: نهههههه.... من کی گفتم تو حیوونی گفتم
تهیونگ: بسههههه.... دیگه برو بیرون از فردا باهات هیچ کاری ندارم
جیهیو: اما من...
تهیونگ: همینکه شنیدی برو بیرون (با داد)
جیهیو: اصلا بهتر پسره ی نچسب تازه پرو هم هست
وای خاک به سرم اریکا..... اریکا چیشد
😰😰😰😰😰
از طرف اریکا: اخر انقدر اومد جلو من رفتم عقب دیگه چسبیدم به دیوار و اونم قشنگ چسبید بهم
دستشو گذاشت رو کمرم رو لباش و اثرد نزدیکه لبام. نفساش به صورتم میخثرد این منو خیلی میترسوند
یهو بغلم کرد و داشت میرفت سمت اتاق خواب
ازیکا: ولم کن مرتیکه ی اشغال تو حق نداری اینکارو بکنی.......... اییییی
پرتم کرد رو تخت و لباسشو دراورد و اومد روم
اریکا: نیا نزدیک وگرنه جیغ میزنم
جونگ کوک: هرکاری میخوای بکن چون اینجا هیچکس نیست که نحاتت بده
ازیکا: اخهههه چراااا میخوای با من این کا رو بکنی باشه میخوای بگم شکست خوردم اره باشه من ازت باختم ببخشید معذرت میخوام تو رو خدا بهم دست نزن
جونگ کوک: من اینکارو نکردم که بگی باختی یا معذرت خواهی کنی من این کا رو. کردم..... چون....
اریکا: ببین هر چی دارم و ندارم و بهت میدم
جونگ کوک: پس خودتو بهم بده 😈😈😈😈
اریکا: نههههه😭😭😭😭ازت خواهش میکنم نیا جلو
یهو اومد و لباسمو دراورد البته لباس زیر تنم بود یهو جیغ زدم و گریه کردم 😭😭😭😭😭😭
جونگ کوک: الان بتت نشون میدم جئون جونگ کوک کیه همونکه ماشینشو با گِل یکی کردی و روش اب میوه ریختی
ازیکا: هق.... هق... ببین تو بیا هر جی میخوای روم بریز اما اینکارو باهام نکن هق.... 😭😭😭
جونگ کوک: دیگه دیره الان که زیزمی به این نتیجه رسیدی؟ ها؟
لامصب من اصلا بخاطر اونا باهات همین کاری نمیکنم
اریکا: هقققق.. پس بخاطر چی.. هق.. میخوای... باهام همچین کاری بکنی... هق
جونگ کوک: چون میخوام مال من باشی میخوام. مال خودم کنمت فهمیدی ( با داد)
اریکا: یعنی چی.؟
یهو جونگ کوک لباشو گذاشت رو لبای اریکا و محکم و وحشی اونو میبوسید
از طرف جیهیو: یهو میخواستم بیام بیرون که تهیونگ دستمو گرفت و یهو لبامو بوسید اما خیلی وحشیانه هولش دادم اونور و گفتم چه غلطی میکنی مرتیکه
تهیونگ: فقط میخواستم یبار طعم اون لبای پفکستو بچشم
جیهیو: تو غلط کردی که به خودت همچین جرئتی دادی
😡😡😡
تهیونگ: واسه پرو نشو خودم ولت کردم میتونم همین الان جوری حالیت کنم که بفهمی با کی درافتادی ها؟ نظرت چیه
جیهیو: منفی😐
ها؟ فکر کردی ازت میترسم پسره ی.....
تهیونگ: چرا حرفتو خوردی؟ بقیشم بگو پسره ی.... نفهم؟ اشغال؟ کثافت؟ هرزع؟
چی کدوم از اینا بود بگو دیگه؟
جیهیو: بسههه... بسهه دیگه خسته شدم انقدر باهات یکی به دو کردم چرا ول کن ماجرا نیستی میخوای منو به باد بدی خب بده دیگه برام مهم نیست هرکاری میخوای بکن ولی از بعدش که شاید پدر بشی مطمئ نیستم زیاد خوشت بیاد
اما تو لز اینکه یه دختر دبیرستانی کهفقط 18سالش هستو به باد فنا بدی خیلییی خوشحال میشی نه؟(باداد)
تهیونگ: اره اونم دیوونه وار
جیهیو: اما ما دو تا نمیتونیم.... من نمیتونم قبولت کنم چون تو میخواستی بهم دست درازی کنی
تهیونگ: چون دوست دارم میفهمی؟
جیهیو.: اگه بگم من دویت ندارم میخوای چیکارم کنی؟
تهیونگ: هیچی....... اول میگم که بری بعدش خودمو میکشم
جیهیو: یعنی حاضری بخاطر من خودتو بکشی؟(تو دیگه چقدر خزی)
تهیونگ: اره چون دیوونت شدم دختر
من عاشق جیهیو شدم عاشق تو
ببین من هم پول دارم هیکل و قیافه هم که دارم پس دیگه چی میخوای؟
جیهیو: اولا من دنبال پول و ثروتت نیستم اینو بفهم دوما درسته هیکل و قیافه داری اما اخلاقشو نداری مثل یه حیوون با ادم صحبت میکنی
تهیونگ: مثل حیوون؟ جانننن؟ ببینم تو منو مثل یه حیوون میبینی میخواستی منظورتو برسونی درسته؟
جیهیو: نهههههه.... من کی گفتم تو حیوونی گفتم
تهیونگ: بسههههه.... دیگه برو بیرون از فردا باهات هیچ کاری ندارم
جیهیو: اما من...
تهیونگ: همینکه شنیدی برو بیرون (با داد)
جیهیو: اصلا بهتر پسره ی نچسب تازه پرو هم هست
وای خاک به سرم اریکا..... اریکا چیشد
😰😰😰😰😰
از طرف اریکا: اخر انقدر اومد جلو من رفتم عقب دیگه چسبیدم به دیوار و اونم قشنگ چسبید بهم
دستشو گذاشت رو کمرم رو لباش و اثرد نزدیکه لبام. نفساش به صورتم میخثرد این منو خیلی میترسوند
یهو بغلم کرد و داشت میرفت سمت اتاق خواب
ازیکا: ولم کن مرتیکه ی اشغال تو حق نداری اینکارو بکنی.......... اییییی
پرتم کرد رو تخت و لباسشو دراورد و اومد روم
اریکا: نیا نزدیک وگرنه جیغ میزنم
جونگ کوک: هرکاری میخوای بکن چون اینجا هیچکس نیست که نحاتت بده
ازیکا: اخهههه چراااا میخوای با من این کا رو بکنی باشه میخوای بگم شکست خوردم اره باشه من ازت باختم ببخشید معذرت میخوام تو رو خدا بهم دست نزن
جونگ کوک: من اینکارو نکردم که بگی باختی یا معذرت خواهی کنی من این کا رو. کردم..... چون....
اریکا: ببین هر چی دارم و ندارم و بهت میدم
جونگ کوک: پس خودتو بهم بده 😈😈😈😈
اریکا: نههههه😭😭😭😭ازت خواهش میکنم نیا جلو
یهو اومد و لباسمو دراورد البته لباس زیر تنم بود یهو جیغ زدم و گریه کردم 😭😭😭😭😭😭
جونگ کوک: الان بتت نشون میدم جئون جونگ کوک کیه همونکه ماشینشو با گِل یکی کردی و روش اب میوه ریختی
ازیکا: هق.... هق... ببین تو بیا هر جی میخوای روم بریز اما اینکارو باهام نکن هق.... 😭😭😭
جونگ کوک: دیگه دیره الان که زیزمی به این نتیجه رسیدی؟ ها؟
لامصب من اصلا بخاطر اونا باهات همین کاری نمیکنم
اریکا: هقققق.. پس بخاطر چی.. هق.. میخوای... باهام همچین کاری بکنی... هق
جونگ کوک: چون میخوام مال من باشی میخوام. مال خودم کنمت فهمیدی ( با داد)
اریکا: یعنی چی.؟
یهو جونگ کوک لباشو گذاشت رو لبای اریکا و محکم و وحشی اونو میبوسید
از طرف جیهیو: یهو میخواستم بیام بیرون که تهیونگ دستمو گرفت و یهو لبامو بوسید اما خیلی وحشیانه هولش دادم اونور و گفتم چه غلطی میکنی مرتیکه
تهیونگ: فقط میخواستم یبار طعم اون لبای پفکستو بچشم
جیهیو: تو غلط کردی که به خودت همچین جرئتی دادی
😡😡😡
تهیونگ: واسه پرو نشو خودم ولت کردم میتونم همین الان جوری حالیت کنم که بفهمی با کی درافتادی ها؟ نظرت چیه
جیهیو: منفی😐
ها؟ فکر کردی ازت میترسم پسره ی.....
تهیونگ: چرا حرفتو خوردی؟ بقیشم بگو پسره ی.... نفهم؟ اشغال؟ کثافت؟ هرزع؟
چی کدوم از اینا بود بگو دیگه؟
جیهیو: بسههه... بسهه دیگه خسته شدم انقدر باهات یکی به دو کردم چرا ول کن ماجرا نیستی میخوای منو به باد بدی خب بده دیگه برام مهم نیست هرکاری میخوای بکن ولی از بعدش که شاید پدر بشی مطمئ نیستم زیاد خوشت بیاد
اما تو لز اینکه یه دختر دبیرستانی کهفقط 18سالش هستو به باد فنا بدی خیلییی خوشحال میشی نه؟(باداد)
۴۳.۰k
۱۹ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.