پدر خوانده ••14
بچه ها این پارت کمه چون من تو ازمایشگاهم. .....
* جیمین ویو *
واقعا نمیدونستم باید چی کار کنم از یه لحاظ واقعا دوست نداشتم با ا.ت بد رفتاری کنم ...چون اون بچه ی واقعیش نبود .از یه لحاظ دوست داشتم درد ۶ سالمو سرشون خالی کنم . سر کسی که این بلا هارو سرم آورد ولی تقصیر ا.ت نیست هست ؟ اونم مادر پدر نداره . اون خاصه . خوشحالم می کنه، با این که مدت کمی که میشناسمش وقتی می بینمش یه حس خواصی پیدا می کنم .
حاضر شدم رفتم مدرسه . امروز قرار بود بریم یه کافه با ا.ت که باهاش درس کار کنم . خب من خودم یه نقشه ریختم جدای نقشه ی بابام . من به ا.ت نزدیک میشم چون خوشم میاد ازش ولی از این طرف یونگی عصبانی میشه . سعی می کنم با ا.ت کاپ شم تا نزدیک شم به یونگی و وقتی زمانش رسید نابودش می کنم . و اون موقه ا.ت رو میارم پیش خودم
................................
۵ لایک
۲ کامنت
* جیمین ویو *
واقعا نمیدونستم باید چی کار کنم از یه لحاظ واقعا دوست نداشتم با ا.ت بد رفتاری کنم ...چون اون بچه ی واقعیش نبود .از یه لحاظ دوست داشتم درد ۶ سالمو سرشون خالی کنم . سر کسی که این بلا هارو سرم آورد ولی تقصیر ا.ت نیست هست ؟ اونم مادر پدر نداره . اون خاصه . خوشحالم می کنه، با این که مدت کمی که میشناسمش وقتی می بینمش یه حس خواصی پیدا می کنم .
حاضر شدم رفتم مدرسه . امروز قرار بود بریم یه کافه با ا.ت که باهاش درس کار کنم . خب من خودم یه نقشه ریختم جدای نقشه ی بابام . من به ا.ت نزدیک میشم چون خوشم میاد ازش ولی از این طرف یونگی عصبانی میشه . سعی می کنم با ا.ت کاپ شم تا نزدیک شم به یونگی و وقتی زمانش رسید نابودش می کنم . و اون موقه ا.ت رو میارم پیش خودم
................................
۵ لایک
۲ کامنت
۱۰.۸k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.