تک پارتی تهیونگ
ویو تهیونگ
ساعت ده شب بود یونجو هنوز خونه نیومده بود داشتم از استرس می مردم که صدای در اومد
یونجو: سلام تهیونگ
تهیونگ: تا این وقت شب کجا بودی؟
یونجو: با لیا بیرون بودم
تهیونگ: باهاش کجا رفتی ؟
یونجو: الان داری بازجویی میکنی آقای کیم ؟
تهیونگ: نه دارم ازت سوال می پرسم یعنی نمیگی نگرانت شدم
یونجو: وای تهیونگ الان حال و حوصله بحث کردن ندارم
تهیونگ : کجا داری میری؟
ساعت ده شب بود یونجو هنوز خونه نیومده بود داشتم از استرس می مردم که صدای در اومد
یونجو: سلام تهیونگ
تهیونگ: تا این وقت شب کجا بودی؟
یونجو: با لیا بیرون بودم
تهیونگ: باهاش کجا رفتی ؟
یونجو: الان داری بازجویی میکنی آقای کیم ؟
تهیونگ: نه دارم ازت سوال می پرسم یعنی نمیگی نگرانت شدم
یونجو: وای تهیونگ الان حال و حوصله بحث کردن ندارم
تهیونگ : کجا داری میری؟
۱.۱k
۱۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.