دتاكس واتر

توي خونه رو مبل نشسته بودم تنها بودم كه زنگ خونه به صدا در اومد درو باز كردم بابام بود اون يه مافياي شكنجه گر بود رفتم توي اتاقم با گوشيم ور رفتم ساعت هشت شب بود بابام گفت سرو صدا نكن خوابم مياد كه ياد خاطراتم افتادم تا حالا كلي منو كتكم زده بود يه بار يه جوري منو زد كه دستم از چهار جا شكست يه بار كه رفتم كلاس شنا يك ماه نشده بود هنوز درست درمون شنا بلد نبودم كه منو پرت كرد تو استخر داشتم خفه ميشدم يه بار چايي داغ ريخت روم و….
رفتم حموم يه دوش اب سرد گرفتم فقط اون و يه ليوان دتاكس واتر خنك حالمو خوب ميكنه
از حموم اومد رفتم سر گوشيم كه ديدم يه پيام نا شناس دارم پيامو باز كردم توش نوشته بود….
ادامه دارد…..