p5
p5
جیمین ویو
رفتیم داخل
+ چه قشنگ
خب امیدوارم دو تا اتاق داشته باشی
_ اره دوتا اتاق دارم ولی یکیش تخت نداره
میشه پیش من بخوابی
+ اوک
ا.ت رفت تو اتاق منم باهاش رفتم
کلی متکا گذاشت وستمون
+ خب شب بخیر جیمین شی
_ شب بخیر
رفتم بیرون رو مبل نشستم
یه حس خاصی بهش دارم ولی اگه فاصله نندازه
واقعا نمیدونم باید چه گوهی بخورم که دوستم داشته باشه
دست از فکر کردن برداشتم رفتم رو تخت دراز کشیدم تا خوابم ببره
فردا صبح ا.ت ویو
با تابش نور بیدار شدم
جیمین سره جاش نبود
رفتم بیرون که جیمین
_ بیا صبحونه عزیزم
وا چه عجیب شده
رفتم سره میز صبحونه
داشتیم با ارامش میخوردیم
که جیمین شروع کرد چرت و پرت گفتن
_ از پس قد بلند خوشت میاد؟
+ اره
_ ولی پسر قد کوتاه هم خوبه
مهربون ، بامزه و تو دل برو آن
+ خب برا چی داری اینارو میگی
_ تازه پسر قد کوتاه با چشمای قهوه ای یه چیز دیگه اس
+ اومم
_ ولی پسر با لب قلوه ای عالیه
+ چرا الان از خودت تعریف میکنی دقیقا
_ چون خیلی دوست دارم بدونی من عالیم
+ باشه فهمیدم ( خنده)
_ آفرین
پرش به شب
امروز جیمین خیلی عجیب بود
از خودش تعریف میکرد
خیلی هم مهربون شده بود !
جیمین ویو
سعی کردم باهاش مهربون باشم
اما تاثیری نداشت
پس فردا یه تکنیک دیگه رو انجام میدم
بهش بی محلی میکنم تا بیاد سمتم
فردا بعد از ظهر ا.ت ویو
هوفف جیمین خیلی سرد شده
نه به مهربونی دیروزش نه به الان
رفتم کنارش رو مبل نشستم
+ جیمین شی
_ هوم ( سرد)
+ میشه یکم مهربون باشی
_ نه ( سرد)
+ هدفت چیه ها نه به دیروزت نه به الان (بغض)
_ ا.ت بغض نکن
+ نمیتونم
_ من فقط میخواستم یکم توجه کنی بهم
+ خب بهم میگفتی
_ ببخشید
اومد بغلم کرد
_ دیگه بهت بی محلی نمیکنم
بغض نکن
سفت بغلش کردم و خندیدم
+ دیدی گول خوردی (خنده)
تو الان در تصرف من هستی دیگه نبینم بی محلی کنی ها
_ ا.ت خیلی بی مزه ای (خنده)
+ دیگه همینم که هستم (خنده)
_ دوست دارم
+ چی ؟
_ کری میگم دوست دارم
+ اره منم دوستت دارم نه چیز ام به عنوان دوست
جیمین ویو
ا.ت به تته پته افتاده بود
لپاش گل انداخته بود
_ لپات از شدت قرمزی به خاک رفت (خنده)
تا اینو گفتم دوید سمت اتاق و درو قفل کرد
رفتم در زدم
_ ا.ت از من خجالت نکش درو باز کن
از پشت در جوابمو داد
+ نمیخوام برو
_ درو باز کن من از دخترای خجالتی بدم میاد
+ برو لطفا
_ من بهت اعتراف کردم اولین بوسه مخصوص اعتراف و بده من برم
+ عمرا
رفتم کلید یدک آوردم انداختم ت و در باز کردم ا.ت رو تخت نشسته بود
_ باشه حالا که خجالت میکشی از خجالتت در میام
رفتم جلو و پاهاش رو کشیدم پایین تا
رو تخت دراز بکشه
دوباره لپ هاش گل انداخته
_ از دختر خجالتی خوشم نمیاد
رفتم جلو و یه بوسه آغاز کردم
_ همکاری کن دیگه
+ نکن
_ میکنم تو هم همکاری...
جیمین ویو
رفتیم داخل
+ چه قشنگ
خب امیدوارم دو تا اتاق داشته باشی
_ اره دوتا اتاق دارم ولی یکیش تخت نداره
میشه پیش من بخوابی
+ اوک
ا.ت رفت تو اتاق منم باهاش رفتم
کلی متکا گذاشت وستمون
+ خب شب بخیر جیمین شی
_ شب بخیر
رفتم بیرون رو مبل نشستم
یه حس خاصی بهش دارم ولی اگه فاصله نندازه
واقعا نمیدونم باید چه گوهی بخورم که دوستم داشته باشه
دست از فکر کردن برداشتم رفتم رو تخت دراز کشیدم تا خوابم ببره
فردا صبح ا.ت ویو
با تابش نور بیدار شدم
جیمین سره جاش نبود
رفتم بیرون که جیمین
_ بیا صبحونه عزیزم
وا چه عجیب شده
رفتم سره میز صبحونه
داشتیم با ارامش میخوردیم
که جیمین شروع کرد چرت و پرت گفتن
_ از پس قد بلند خوشت میاد؟
+ اره
_ ولی پسر قد کوتاه هم خوبه
مهربون ، بامزه و تو دل برو آن
+ خب برا چی داری اینارو میگی
_ تازه پسر قد کوتاه با چشمای قهوه ای یه چیز دیگه اس
+ اومم
_ ولی پسر با لب قلوه ای عالیه
+ چرا الان از خودت تعریف میکنی دقیقا
_ چون خیلی دوست دارم بدونی من عالیم
+ باشه فهمیدم ( خنده)
_ آفرین
پرش به شب
امروز جیمین خیلی عجیب بود
از خودش تعریف میکرد
خیلی هم مهربون شده بود !
جیمین ویو
سعی کردم باهاش مهربون باشم
اما تاثیری نداشت
پس فردا یه تکنیک دیگه رو انجام میدم
بهش بی محلی میکنم تا بیاد سمتم
فردا بعد از ظهر ا.ت ویو
هوفف جیمین خیلی سرد شده
نه به مهربونی دیروزش نه به الان
رفتم کنارش رو مبل نشستم
+ جیمین شی
_ هوم ( سرد)
+ میشه یکم مهربون باشی
_ نه ( سرد)
+ هدفت چیه ها نه به دیروزت نه به الان (بغض)
_ ا.ت بغض نکن
+ نمیتونم
_ من فقط میخواستم یکم توجه کنی بهم
+ خب بهم میگفتی
_ ببخشید
اومد بغلم کرد
_ دیگه بهت بی محلی نمیکنم
بغض نکن
سفت بغلش کردم و خندیدم
+ دیدی گول خوردی (خنده)
تو الان در تصرف من هستی دیگه نبینم بی محلی کنی ها
_ ا.ت خیلی بی مزه ای (خنده)
+ دیگه همینم که هستم (خنده)
_ دوست دارم
+ چی ؟
_ کری میگم دوست دارم
+ اره منم دوستت دارم نه چیز ام به عنوان دوست
جیمین ویو
ا.ت به تته پته افتاده بود
لپاش گل انداخته بود
_ لپات از شدت قرمزی به خاک رفت (خنده)
تا اینو گفتم دوید سمت اتاق و درو قفل کرد
رفتم در زدم
_ ا.ت از من خجالت نکش درو باز کن
از پشت در جوابمو داد
+ نمیخوام برو
_ درو باز کن من از دخترای خجالتی بدم میاد
+ برو لطفا
_ من بهت اعتراف کردم اولین بوسه مخصوص اعتراف و بده من برم
+ عمرا
رفتم کلید یدک آوردم انداختم ت و در باز کردم ا.ت رو تخت نشسته بود
_ باشه حالا که خجالت میکشی از خجالتت در میام
رفتم جلو و پاهاش رو کشیدم پایین تا
رو تخت دراز بکشه
دوباره لپ هاش گل انداخته
_ از دختر خجالتی خوشم نمیاد
رفتم جلو و یه بوسه آغاز کردم
_ همکاری کن دیگه
+ نکن
_ میکنم تو هم همکاری...
۴.۰k
۱۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.