part²³
part²³
جیمین:ای درد جیمینی
مینا:ببخشید شما دوست یونا هستین
رزی:اوه بله من پارک چه یونگ هستم میتونین منو رزان صدا کنین
جیسو:بنده هم کیم جیسو هستم از دیدن شما خوش بختم ایشونم دوست پسر بنده کیم سوکجین هستن
سولا:من دوست دختر پسر عموی یونا دو سولا هستم
مینا:منم دوست صمیمی یونا سو مینا هستم البته جدیدا بخاطر کم محلی های من به اون و کیم محلی های اون با من زیاد رفیق نیستیم
رزی:یونا زیادی با ماهم بیرون نمیره اون قبلاً یا سر کار بود یا حالا ها زیادی با جیمین میگرده
ته:جیمین دقت کردی شرکتم مدلهای خوبی دیگه نداره
یونا:بسوز تا تو باشی منو اخراج نکنی حالا دلیلش چی بود"تعجب"
ته:شایعه شده بود چون نو زن به میلیاردی بخاطر همون شرکتم داره پیشرفت میکنه
جیمین:بچه بیا برو اینقدر هم اذیت کنن اصلا تو چرا با دخترا نیستی
یونا:بزا فکر کنممممممممممممم نمی دونم الان میرم
ته:جیمین نکنه عاشق شدی دیگه سرد رفتار نمیکنی
جیمین:ببند اون بگو"سرد"
ته:دیدی تو الان با من سرد بودی ولی با یونا نه
جیمین:معرفی میکنم خانم مین رونا هستن ما نباید با اقوام و خاندان ایشون بد رفتار کنیم
یونگی:مین رونا"تعجب"
جیمین:از دنیا عقبی پسر
رونا:به قول یونا نفرینش گرفته
یونا:خب چه کنم که گیر این افتادم
جیمین:این بگو عمت برات دو قلو بزاعه
یونا!من یادت دادم پرو"اخم"
مینا:اصلا کسی دقت کرده جناب پارک و خانم مین خیلی صمیمی تر شدن
رونا:خب تا عروسیشونم کلا ۱۵ روز موندها
یونا:اِ داره دو ماه تمام میشه نظر مثبتت چیه بریم بمیریم
جیمین:حقیقتا منفی من هنوز ارزو دارم جوجه
رزی:بیاین جرعت حقیقت
همه:اوک
"مینا ؛ رزی"حقیقت
مینا:ایا تو این جمع عاشق کسی به غیر از خودت هستی
رزی:نمیدونم
مینا:باید بگی
رزی:عاشق جوجه
یونا:ببین تو یادش دادی
"جیسو ؛ سولا"حقیقت
جیسو:به چه اندازه عاشق دوست پسرتی
سولا:به اندازه کل دنیا
" جین ؛ یونگی"حقیقت
جین:جناب مین خوشگل ترین فرد اینجا کیه
یونگی:درسته که سولا قشنگن ولی کیم سوکجین
جین:ای قربون بچم برم
یونگی: من بچتم
جین:نه
" ته ؛ جیمین"جرعت
ته:پاشو برو یه لیونو با دستت بشکن
جیمین:اوک"بیخیال"
یونا:این زیادی بد نیست
ته:برای من هیچی بد نیست
جیمین:خب تمام شد ادامه بازی
" رزی ؛ یونا"حقیقت
رزی:چرا عاشق پسر عموی جذابم نیستی
یونا:حقیقتا دلیل خاصی ندارم.....خب یه لحظه من برم چیزی بیارم دست اینو ببندم
"چند دقیقه بعد"
رزی:یه سوال دیگه هم بپرسم
ته:مجاز هست
یونا:بگو خو
رزی: چقدر عاشق کسی هستی که دوستش داری
یونا:به اندازه بغض قناری"در حال باند پیچی دست جیمین"
جینا:اینکه خیلی کمه
جیمین:خواهر اسکل من قناری اگر بغض کنه میمیره
رزی:کی هست
یونا:این دیگه راز خودمه"سرشو گذاشت رو شونه جیمین"
" جینا ؛ کوک"حقیقت
جینا:یجی یا جنی
کوک:
جیمین:ای درد جیمینی
مینا:ببخشید شما دوست یونا هستین
رزی:اوه بله من پارک چه یونگ هستم میتونین منو رزان صدا کنین
جیسو:بنده هم کیم جیسو هستم از دیدن شما خوش بختم ایشونم دوست پسر بنده کیم سوکجین هستن
سولا:من دوست دختر پسر عموی یونا دو سولا هستم
مینا:منم دوست صمیمی یونا سو مینا هستم البته جدیدا بخاطر کم محلی های من به اون و کیم محلی های اون با من زیاد رفیق نیستیم
رزی:یونا زیادی با ماهم بیرون نمیره اون قبلاً یا سر کار بود یا حالا ها زیادی با جیمین میگرده
ته:جیمین دقت کردی شرکتم مدلهای خوبی دیگه نداره
یونا:بسوز تا تو باشی منو اخراج نکنی حالا دلیلش چی بود"تعجب"
ته:شایعه شده بود چون نو زن به میلیاردی بخاطر همون شرکتم داره پیشرفت میکنه
جیمین:بچه بیا برو اینقدر هم اذیت کنن اصلا تو چرا با دخترا نیستی
یونا:بزا فکر کنممممممممممممم نمی دونم الان میرم
ته:جیمین نکنه عاشق شدی دیگه سرد رفتار نمیکنی
جیمین:ببند اون بگو"سرد"
ته:دیدی تو الان با من سرد بودی ولی با یونا نه
جیمین:معرفی میکنم خانم مین رونا هستن ما نباید با اقوام و خاندان ایشون بد رفتار کنیم
یونگی:مین رونا"تعجب"
جیمین:از دنیا عقبی پسر
رونا:به قول یونا نفرینش گرفته
یونا:خب چه کنم که گیر این افتادم
جیمین:این بگو عمت برات دو قلو بزاعه
یونا!من یادت دادم پرو"اخم"
مینا:اصلا کسی دقت کرده جناب پارک و خانم مین خیلی صمیمی تر شدن
رونا:خب تا عروسیشونم کلا ۱۵ روز موندها
یونا:اِ داره دو ماه تمام میشه نظر مثبتت چیه بریم بمیریم
جیمین:حقیقتا منفی من هنوز ارزو دارم جوجه
رزی:بیاین جرعت حقیقت
همه:اوک
"مینا ؛ رزی"حقیقت
مینا:ایا تو این جمع عاشق کسی به غیر از خودت هستی
رزی:نمیدونم
مینا:باید بگی
رزی:عاشق جوجه
یونا:ببین تو یادش دادی
"جیسو ؛ سولا"حقیقت
جیسو:به چه اندازه عاشق دوست پسرتی
سولا:به اندازه کل دنیا
" جین ؛ یونگی"حقیقت
جین:جناب مین خوشگل ترین فرد اینجا کیه
یونگی:درسته که سولا قشنگن ولی کیم سوکجین
جین:ای قربون بچم برم
یونگی: من بچتم
جین:نه
" ته ؛ جیمین"جرعت
ته:پاشو برو یه لیونو با دستت بشکن
جیمین:اوک"بیخیال"
یونا:این زیادی بد نیست
ته:برای من هیچی بد نیست
جیمین:خب تمام شد ادامه بازی
" رزی ؛ یونا"حقیقت
رزی:چرا عاشق پسر عموی جذابم نیستی
یونا:حقیقتا دلیل خاصی ندارم.....خب یه لحظه من برم چیزی بیارم دست اینو ببندم
"چند دقیقه بعد"
رزی:یه سوال دیگه هم بپرسم
ته:مجاز هست
یونا:بگو خو
رزی: چقدر عاشق کسی هستی که دوستش داری
یونا:به اندازه بغض قناری"در حال باند پیچی دست جیمین"
جینا:اینکه خیلی کمه
جیمین:خواهر اسکل من قناری اگر بغض کنه میمیره
رزی:کی هست
یونا:این دیگه راز خودمه"سرشو گذاشت رو شونه جیمین"
" جینا ؛ کوک"حقیقت
جینا:یجی یا جنی
کوک:
۴.۷k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.