اونایی که دیده بودم ونشون بیرون بود ، چند تا از زنا و دوت
اونایی که دیده بودم ونشون بیرون بود ، چند تا از زنا و دوتا پلیس مرد توی پاساژ داشتن به بی حجابا گیر میدادن و میبردنشون😭💔
منم توی پاساژ بودم ، یه دور آمدن بهم گیر دادن بهشون گفتم که بزارید برم شال بخرم بزارم اونا گفتن باشه .
چند دقیقه بعد یه گله دیگه اومدن🤡
من داشتم دنبال شال میگشتم توی پاساژ اونا از پایین پله منو دیدن دیدم دارن داد میزنن که بیا پایین ، بیا پایین منم با دوستم بودم ، سریع رفتیم داخل مغازه ، اینقدر استرس داشتم داشتم میمردم 😭 گفتم به زنه که یه شال بهم بده ، نزدیک نیم ساعت توی اون مغازه موندم اینقدر که ترسیده بودم 🙂
به من که فقط گیر دادن ولی
حال اونایی که گرفته بودن چی بود💔😭😭😭😭😭
منم توی پاساژ بودم ، یه دور آمدن بهم گیر دادن بهشون گفتم که بزارید برم شال بخرم بزارم اونا گفتن باشه .
چند دقیقه بعد یه گله دیگه اومدن🤡
من داشتم دنبال شال میگشتم توی پاساژ اونا از پایین پله منو دیدن دیدم دارن داد میزنن که بیا پایین ، بیا پایین منم با دوستم بودم ، سریع رفتیم داخل مغازه ، اینقدر استرس داشتم داشتم میمردم 😭 گفتم به زنه که یه شال بهم بده ، نزدیک نیم ساعت توی اون مغازه موندم اینقدر که ترسیده بودم 🙂
به من که فقط گیر دادن ولی
حال اونایی که گرفته بودن چی بود💔😭😭😭😭😭
۹۰۴
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.