چند پارتی اسم.ات وقتی که...
وقتی حواست نیست و بهش میگی ددی (علامت ا.ت+
علامت چان-)
-اگه دختر خوبی باشی اذیت نمیشی بیبی گرل
یهو دستشو که زیر لباسم بود رو برد بالا روی س.ینم و باهاش ور میرفت آروم آروم لباسمو در آورد و رفت سراغ لباس زیرم حالا دیگه ل.خ.ت بودم لباسای خودشم در آورد بعد سینمو با دهنش به بازی گرفت دیگه تاقتم داشت تموم میشد که کلاهک.م.و.زش رو روی نقطه حساسم کشید
+آه.. تروخدا بکن تو لطفا
-(کارشو ادامه داد و به حرف ا.ت توجهی نکرد)
+التماست میکنم بکن تو
دیدم اهمیتی به حرفم نمیده دیگه به حدی تحر.یک شده بودم که نتونستم خودمو نگه دارم دست به کار شدم خودم اونجاشو گرفتم کردم تو خودم و هولش دادم روی تخت حالا من روی اون بودم نشستم روش و بالا پائین میومدم یکم درد داشتم ولی خیلی حال میداد اونم همینطور که دراز کشیده بود با س.ی.ن.ه هام ور میرفت یهو کمرم و گرفت منو کشید جلو خم شده بودم روش یکی از دستشو گذاشت پشت گردنم و لبام رو گرفت و مک های دردناک رو لبم میزاشت منم همینجوری داشتم بالا پائین میرفتم
بعد جاهامون عوض شدم اون روی من بود سرعتشو زیاد کرد دیگه دردم زیاد شده بود
+ چان...یواش..دلم درد گرفت....
-....
+ددی آروم....
-(لبخند شیطانی زد)همینو میخواستم بشنوم
سرعتشو کم کرد خیالم راحت شد
بعد چند دقیقه یا بهتره بگم چند ساعت هردمون خسته شدیم خودمو انداختم بغل چان سرمو گذاشتم رو سینش
-امشب خیلی دختر خوبی بودی
+ایش
-(خنده)
بغلم کرد رو لبام یه بوسه ی کوتاه زد و خوابیدیم
خدا مرگم بده من اینو نوشتم ؟ خاک تو سرممم
علامت چان-)
-اگه دختر خوبی باشی اذیت نمیشی بیبی گرل
یهو دستشو که زیر لباسم بود رو برد بالا روی س.ینم و باهاش ور میرفت آروم آروم لباسمو در آورد و رفت سراغ لباس زیرم حالا دیگه ل.خ.ت بودم لباسای خودشم در آورد بعد سینمو با دهنش به بازی گرفت دیگه تاقتم داشت تموم میشد که کلاهک.م.و.زش رو روی نقطه حساسم کشید
+آه.. تروخدا بکن تو لطفا
-(کارشو ادامه داد و به حرف ا.ت توجهی نکرد)
+التماست میکنم بکن تو
دیدم اهمیتی به حرفم نمیده دیگه به حدی تحر.یک شده بودم که نتونستم خودمو نگه دارم دست به کار شدم خودم اونجاشو گرفتم کردم تو خودم و هولش دادم روی تخت حالا من روی اون بودم نشستم روش و بالا پائین میومدم یکم درد داشتم ولی خیلی حال میداد اونم همینطور که دراز کشیده بود با س.ی.ن.ه هام ور میرفت یهو کمرم و گرفت منو کشید جلو خم شده بودم روش یکی از دستشو گذاشت پشت گردنم و لبام رو گرفت و مک های دردناک رو لبم میزاشت منم همینجوری داشتم بالا پائین میرفتم
بعد جاهامون عوض شدم اون روی من بود سرعتشو زیاد کرد دیگه دردم زیاد شده بود
+ چان...یواش..دلم درد گرفت....
-....
+ددی آروم....
-(لبخند شیطانی زد)همینو میخواستم بشنوم
سرعتشو کم کرد خیالم راحت شد
بعد چند دقیقه یا بهتره بگم چند ساعت هردمون خسته شدیم خودمو انداختم بغل چان سرمو گذاشتم رو سینش
-امشب خیلی دختر خوبی بودی
+ایش
-(خنده)
بغلم کرد رو لبام یه بوسه ی کوتاه زد و خوابیدیم
خدا مرگم بده من اینو نوشتم ؟ خاک تو سرممم
۴.۴k
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.