فیک تهیونگ(آخرین دیدار) p43
کم کم از هم جدا شدیم که پیشونی هامون چسبوند به هم
ته. کیوت ها؟
ا/ت. حسودیت شد؟
ته. خیلی
و دوباره بوسه ای رو شروع کرد..
بعد از چند دقیقه ارضا شدیم که تهیونگ گفت
ته. من فقط نمیخوام به جز من با کسی اینطوری حرف بزنی
ا/ت. هی یادت بندازم دلیلی که من اینجام جونگ کوک بود
ته. میخواد هرکی باشه حق نداری بهش بگی کیوت
می خواستم جوابش رو بدم که بیخیال شدم و به جاش سرمو تو گردنش مخفی کردم
ته. میگم مزاحم حس قشنگت نمی شمااا ولی خب در جریانی دیگه ب....
ا/ت. باید بریم خرید میدونم ولی یکم دیگه
ته. حیح باشه
بعد چند قیقه دوباره گفت
ته. ببخشید ولی مجبورم
ا/ت. چراا
منو بغل کرد و گذاشت رو مبل و روم خیمه زد و دم گوشم زمزمه کرد
ته. چون اگه یکم هم دیر کنیم شب میشه
و بلند شد و رفت
منم پشتش رفتم اتاق خودم لباسامو پوشیدم و اومدم بیرون
که تهیونگ رو دیدم که جلوی در وایساده و مثل همیشه سرش تو گوشیه
زیر لب گفتم
ا/ت. من چرا باید بایکی ازدواج کنم که در هرشرایطی اون گوشیه کوفتی دستشه
سرشو بالا آورد
ته. شنیدماااا
ا/ت. گفتم که بشنوی
ته. عهه بریم
ا/ت بریم
ته. کیوت ها؟
ا/ت. حسودیت شد؟
ته. خیلی
و دوباره بوسه ای رو شروع کرد..
بعد از چند دقیقه ارضا شدیم که تهیونگ گفت
ته. من فقط نمیخوام به جز من با کسی اینطوری حرف بزنی
ا/ت. هی یادت بندازم دلیلی که من اینجام جونگ کوک بود
ته. میخواد هرکی باشه حق نداری بهش بگی کیوت
می خواستم جوابش رو بدم که بیخیال شدم و به جاش سرمو تو گردنش مخفی کردم
ته. میگم مزاحم حس قشنگت نمی شمااا ولی خب در جریانی دیگه ب....
ا/ت. باید بریم خرید میدونم ولی یکم دیگه
ته. حیح باشه
بعد چند قیقه دوباره گفت
ته. ببخشید ولی مجبورم
ا/ت. چراا
منو بغل کرد و گذاشت رو مبل و روم خیمه زد و دم گوشم زمزمه کرد
ته. چون اگه یکم هم دیر کنیم شب میشه
و بلند شد و رفت
منم پشتش رفتم اتاق خودم لباسامو پوشیدم و اومدم بیرون
که تهیونگ رو دیدم که جلوی در وایساده و مثل همیشه سرش تو گوشیه
زیر لب گفتم
ا/ت. من چرا باید بایکی ازدواج کنم که در هرشرایطی اون گوشیه کوفتی دستشه
سرشو بالا آورد
ته. شنیدماااا
ا/ت. گفتم که بشنوی
ته. عهه بریم
ا/ت بریم
۱۳.۴k
۱۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.