pt 8
بعد دو روز مرخص شدم نمیدونم چیشده بود که جونگ کوک عصبی شده بود پشت تلفن بود محکم لیوان رو پرت کرد سرشو با دستاش گرفت رفتم سمتش من:عشقم چیشده سرشو گرفت بالا کوک:همش تقصیر منه نباید میاوردمت الان اون مرتیکه روانی زنگ زده میگه که تو رو ببرم پیشش و اگه قبول نکنم تو رو میکشن و منو هم شکنجه میکنن من:اگه بفرستیم چی میشه کوک:میمیری بلند شد منو نشوند رو میز محکم منو بغل کرد لاله گوشمو بوسید کوک:نمیزارم جایی بری لازم باشه منو هم شکنجه کنن عمرا بزارم یه بار دیگه تنها باشی من:جونگ کوک چرا از باند کنار گیری نمیکنی کوک:چون من قرار داد دارم جیهو من:قرار داد چی داری مهم تر از جون خودت نیست همون موقع تهیونگ اومد تو تهیونگ:این راهیه که خودت شروعش کردی در قبال جون این دختر میخوای خودتو فدا کنی جونگ کوک چرا کوک:چی یعنی چی بزارم بره تقصیر توعه تو بهم گفتی بیا بریم به اینکار تو رفتی به کیم گفتی جیهو رو ببرم براش تهیونگ:آره من بودم چون از اول مافیا بودنو دوست داشتم میخواستم ذهنت از جیهو دوری کنه من:چون از من خوشش نمیاد اینکارو میکنه تهیونگ از اولم با من مشکل داشت من مثل برادرم دوسش داشتم ولی اون بامن از اول بد بود از اتاق رفتم بیرون کوک:جیهو چجوری دلت میاد آخه جیهو صبر کن داشتم میرفتم تو اتاقم که جونگ کوک اومد و دستمو گرفت بازم مثل هروقت دیگه وقتی ناراحت میشدم میومد تا از دلم دراره دستمو گرفت کشید چسبوندم به کنار در اتاق تو راه رو بودیم سرمو پایین گرفتم من:جونگ کوک کاری که تهیونگ میگه رو انجام بده کوک:خفه شو جیهو من نمیزارم تو جنازت برسه اونجا چه برسه که خودم ببرمت اونجا من:جونگ کوک اونا.... با کوبیدن لباش رو لبام مانع حرف زدنم شد و لبامو بوسید به آرومی ولی قشنگ و شیرین منم همراهیش کردم و دوطرف پهلو جونگ کوک رو گرفتم دوتا دستاشو رو صورتم گذاشت جدا شد ازم کوک:اونا خطرناکم باشن نمیزارم دستایه کثیفشونو به اموال من بزنن تو فقط مال منی پس دیگه بهش فکر نکن من:م من فقط به فکر توام و نگرانتم کوک:هیشش نگران هیچی نباش مطمئنم هردومون سالم در میایم از این اوضاع اگرم نه من:باهم میمیریم لباشو بوسیدم اونم باز شروع کرد و بعدش رفتیم تو اتاق جونگ کوک داشت نقشه میکشید که نظر کیم یعنی رئیس سایت دارک وب رو تغییر بده (همتون میدونید که دارک وب چیه)
۵۵.۷k
۲۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.